چهارمغز
نویسه گردانی:
CHARMḠZ
چهارمغز. [ چ َ /چ ِ م َ ] (اِ مرکب ) گردکان . جوز. گوز. گردو. رجوع به گردو شود. || مغز پسته و بادام و فندق و گردو یا تخمه . عَفز؛ چهارمغز که خورده شود. عَفاز؛ چهارمغز مأکول . (منتهی الارب ). رجوع به چارمغز شود.
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
ثمر درخت چهار مغز که مغز آن مانند بادام خورده میشود و از آن روغن هم میگیرند. هر دانه چهار مغز یک پوست سبز و یک پوست سخت چوبی دارد. پوسته چوبی آن دو کف...