اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

چهر آراستن

نویسه گردانی: CHR ʼARʼSTN
چهر آراستن . [ چ ِ ت َ ] (مص مرکب ) آرایش کردن صورت . زیب و زینت کردن رخسار. خوش منظر ساختن صورت . به چهره آذین بستن .
- آرایش ِ چهر ؛ آرایش چهره . زیب و زینت ِ رخسار. آراستگی منظر و چهره :
بر آرایش چهر با فر و زیب
نباید که گیرندت اندر فریب .

فردوسی .


- زمین را به چهر آراستن خورشید ؛ آن را روشن و نورانی کردن :
چو از چرخ گردنده بفروخت مهر
بیاراست روی زمین را به چهر.

فردوسی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.