چهر بنمودن . [ ب ِ ن ُ
/ ن ِ
/ ن َ دَ
/ ب ِ دَ ] (مص مرکب ) آشکار کردن صورت . رخ نمودن . نمودن رخسار. آشکار کردن رخسار. هویدا کردن صورت . روی نمودن . روی نشان دادن . || ظاهر شدن . آشکار شدن . پیدا شدن . هویدا شدن
: چو خورشید تابنده بنمود چهر
بیاراست روی زمین را به مهر.
فردوسی .