اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

چهر گشادن

نویسه گردانی: CHR GŠADN
چهر گشادن . [ چ ِ گ ُ دَ ] (مص مرکب ) روی گشادن . نقاب از چهر برگرفتن . پرده از رخ به یکسو فکندن . بی حجاب برآمدن . رخساره گشودن . || خندان شدن . گشاده رو گشتن . منبسط شدن :
زمانی چنین بود و بگشاد چهر
زمانه به دلش اندر آورد مهر.

فردوسی .


- چهر با کسی گشادن ؛ با کسی بر سر مهر آمدن :
گفتا بگشای چهر با من
نانی بشکن به مهر با من .

نظامی .


- چهر بچیزی گشادن ؛ در مواجهه ٔ او خود را قرار دادن برای مراقبت .
- چهر بیدار گشادن ؛ به دقت در مواجهه قرار دادن . در معرض دید قرار دادن :
نجستی دل من جز از داد و مهر
گشادن به هر کار بیدار چهر.

فردوسی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.