اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

چی

نویسه گردانی: CY
چی . (اخ ) نام سلسله ٔ دوازدهم سلاطین چین وآنان چهار تن بوده اند و نام پادشاه اول این سلسله گاودی بوده است (یعنی بلندمرتبه ). (یادداشت مؤلف ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۰۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
چی . (اِ) (مخفف چیز) به معنی چیز باشد. (جهانگیری ). مخفف چیز است که آن را به عربی شی ٔ خوانند. (برهان ). و ظاهراً شی ٔ عرب معرب این کلمه ا...
چی . (ترکی ، پسوند) در ترکی پسوند نسبت شغلی است و دارنده و متصدی معنی میدهد چون در آخر کلمه درآید به معنی «گر» و «کار» فارسی باشد و گویا ه...
چی . (حرف ربط) صورت قدیم حرف «چه » و به همان معانی حرف «چه » استعمال شود : عنان همت مخلوق اگر به دست قضاست چرا دل تو چراگاه چی و چون...
برد قم چی . [ ب َ ق ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان اندیکا بخش قلعه زرین شهرستان اهواز با 250 تن سکنه و شغل اهالی زراعت است و راه آن مالرو...
جل چی . [ ج ُ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) که جُل دوزد. (از یادداشت های دهخدا).
کی چی . (اِخ ) دهی از دهستان کرارج است که در بخش حومه ٔ شهرستان اصفهان واقع است و 447 تن سکنه و یک بقعه ٔ قدیمی دارد. (از فرهنگ جغرافیای...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
نقب چی . [ ن َ ] (ص مرکب )نقب زن . نقاب . (فرهنگ فارسی معین ) : امشب نقب چیان آهنین چنگ از چند محل رخنه در حصار انداخته سوراخ کنند. (عالم آ...
یده چی .[ ی َ دَ / دِ ] (ص مرکب ) یده جی . آنکه افسونگری می کند برای نمایش یده . (ناظم الاطباء). رجوع به یده شود.
یرت چی . [ ی ُ ] (ترکی ، ص مرکب ) (مرکب از «یرت » به معنی جا و مکان + «چی » پسوند نسبت و اتصاف ) گویا منصبی بود به روزگار قاجاریه ، و آن کسی ...
« قبلی صفحه ۱ از ۱۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.