چیر
نویسه گردانی:
CYR
چیر. [ چی ی َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان زنجان رود بخش حومه ٔ شهرستان زنجان . در 50هزارگزی شمال باختری زنجان و 6 هزارگزی راه شوسه ٔ تبریز به زنجان واقع است . 184 تن سکنه دارد. از چشمه و زنجان رود آبیاری میشود. محصولش غلات و صیفی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
چیر. (ص ) مخفف چیره . پیروز. غالب . مظفر. غالب . مسلط : کجا نام او شیده ٔ شیر بودهمیشه به جنگ اندرون چیر بود. فردوسی .اگر چند هستی تو در جنگ چی...
چیر. (اِخ ) قریه ای است در چهار فرسنگی مشرق سوریان . (از فارسنامه ٔ ناصری ). از قرای بوانات فارس است .
چیر. (اِخ ) دهی است از دهستان کناربروژ بخش صومای شهرستان ارومیه . در 27 هزار و پانصد گزی جنوب خاوری هشتیان و ده هزارگزی باختر شوسه ٔ ارومیه...
چیر آمدن . [ م َ دَ ] (مص مرکب ) چیره شدن . پیروز شدن . فاتح گشتن . غالب آمدن . رجوع به چیر و چیره شود.
چاف چیر. (اِخ ) دهی جزء دهستان حومه ٔ بخش رودسر شهرستان لاهیجان ، واقع در 2 هزارگزی شمال باختری رودسر نزدیک دریا. جلگه ،مرطوب . با 838 تن سک...
چیر پائین . [ رِ ] (اِخ )دهی مخروبه است از بخش حومه ٔ شهرستان نائین . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).