چیک
نویسه گردانی:
CYK
چیک . (اِ) زنجره . (یادداشت مؤلف ). || آواز زنان در حالت اضطراب ووحشت و خوف . (از لغت محلی شوشتر نسخه ٔ خطی ). جیغ.
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
چیک چیک . (اِصوت ) نام آواز افتادن قطره های آب . حکایت صوت فروافتادن قطره ها. آواز فروافتادن قطره ها. حکایت صوت فروچکیدن قطره ها. (یادداشت ...
چیک لک . [ ل َ ] (اِ) نام ترکی میوه ای است شبیه به دل گنجشک که دانه های ریزی شبیه به دانه های میوه ٔ توت دارد. رنگ رسیده ٔ آن سرخ تیر...
نوغاب چیک . [ ب ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شاخنات بخش درمیان شهرستان بیرجند، در 74 هزارگزی شمال غربی درمیان و 11 هزارگزی جنوب شاخن ، در...