اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

چیلان

نویسه گردانی: CYLAN
چیلان . (اِ) عناب را گویند. (جهانگیری ) (برهان ) (انجمن آرا). عناب بود. (اوبهی ). سنجد گرگانی بود. (صحاح الفرس ). سنجد جیلان . در ترکستان چین نوعی عناب است ریزتر از عناب ایران :
سنجد چیلان به دو نیمه شده
نقطه ٔ به سرمه به یک یک زده ۞ .

رودکی .


مانند یکی درخت چیلان
سرکنده و برگ و بر ندارد.

؟ (از فرهنگ جهانگیری ).


|| چوب سفتی است از درخت عناب و نسبت بدان و مشتغل به پیشه ٔ مربوط به آن چیلانی است . (الانساب سمعانی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
چیلان . (اِ) آلات و ادواتی که از آهن سازند مانند زرفین در و زنجیر وحلقه های کوچک و یراق زین و لگام اسب و رکاب . (برهان ) (از آنندراج ). خرده...
چیلان . (اِخ ) دهی است از دهستان سراجو بخش مرکزی شهرستان مراغه . در 28 هزارگزی خاور مراغه به قره آغاج واقع است . کوهستانی و معتدل است ، 12...
قفل
چیلان کشه . [ ک َ ش ِ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان طارم بالا بخش سیردان شهرستان زنجان . در 21هزارگزی باختر سیردان و 6 هزارگزی راه مالرو عموم...
قره چیلان . [ ق َ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان ایل تیمور بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد واقع در 10 هزارگزی جنوب مهاباد و 4 هزارگزی خاور شوسه ٔ مهاباد ب...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.