اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حابس

نویسه گردانی: ḤABS
حابس . [ ب ِ ] (اِخ ) ابن ربیعة التمیمی . مکنی به ابوحیّه . ابن حبان گوید: او صحبت رسول را دریافت . و ابن السکن گوید حابس از بصریین ، و پسر وی ، حیه ۞ . از او روایت کند که از پیغمبر (ص ) شنیدم که فرمود: «العین حق » و این حدیث را احمد و ترمذی و ابن خزیمه و بخاری نیز روایت کنند و درالادب المفرد، همه از طریق یحیی بن ابی کثیر از حیه روایت کنند. بغوی گوید جز این حدیث چیزی از وی نمیدانم و ابن عبدالبر گوید در اسناد حدیث او اضطراب است . رجوع به کتاب الاصابه چ مصر سنه ٔ 1323 ج 1 ص 285 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
حابص . [ ب ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از حبص . سخت رونده . صاحب این کلمه را آورده و سید مرتضی زبیدی در تاج العروس گوید این کلمه تصحیف جابص ب...
هابس . (اِخ ) (توماس ) رجوع به هابز شود.
هابس هایم . (اِخ ) ۞ حاکم نشین ناحیه ٔ هوت رن (رن علیا) ۞ از آرندیسمان مولهوز ۞ که دارای 2000 تن سکنه است . شراب و کیرش ۞ آن معروف...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.