اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حابس

نویسه گردانی: ḤABS
حابس . [ ب ِ ] (اِخ ) ابن سعدبن ۞ منذربن ربیعة ۞ بن سعدبن بثری الطائی الیمانی . صحابی است و او از آن گروه از صحابه است که ابوبکر به شام فرستاد.وی از ابوبکر صدیق و فاطمه علیها السلام روایت دارد.و از ابوبکر روایت کند که پیغمبر(ص ) گفت : «من صلی صلاة الصبح فهو فی ذمة اﷲ فلا تخفروا اﷲ فی عهده فمن قتله طلبه اﷲ حتی یکبه اﷲ فی النار علی وجهه ». ابن سمیعاو را در طبقه ٔ اولی از صحابه آرد و با ابن سعد و ابوزرعه ٔ دمشقی که حابس را در شمار صحابه که به شام رفته اند دانند موافقت دارد. ابن عساکر نیز در تاریخ خود گوید که حابس از جمله ٔ آن صحابه است که ابوبکر به شام فرستاد و از اهل عبادت و اجتهاد یمن بود. او ازدست عمربن الخطاب رضی اﷲ عنه به قضاء حمص مأمور شدو در آن وقت به خواب دید که خیل ملائک از جانبی باآفتاب طالع شدند و ماه نیز محاط به کواکب از سوئی برآمد و این رؤیا عمر را حکایت کرد عمر از وی پرسید تو آنگاه در کدام جانب بودی گفت من در جانبی که ماه و ستارگان بودند ایستاده بودم عمر از ارسال وی به حمص باز ایستاد و حابس تا خلافت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام بزیست و آنگاه که جنگ صفین ببود او ملتزم جیش معاویه شد. و سرداری پیادگان با او بود و ابوالطفیل عامری گوید که حابس در این جنگ صاحب لواء طی ٔ از اهل شام بود و در میدان جنگ این ابیات میخواند:
اما بین المنایا غیرسبع
بقین من المحرم اوثمان
اما یعجبک انا قدکففنا
عن اهل الکوفة الموت العیان
اء ینهانا کتاب اﷲ عنهم
ولا تنهاهم السبع المثانی .
و او در محرم سنه ٔ 37 هَ . ق . کشته شد و خواب اوبدین گونه تعبیر گردید. و شاعری عراقی درامر قتل او گوید:
و نحن قتلنا حابسا فی عصابة
کرام و لم نترک بصفین معضبا.
حارث بن یزید گوید در روز جنگ صفین ابومسلم خولانی و حابس طائی و ربیعه ٔ خرشی با هم گرد آمدند و گفتند هر یک از ما دعائی کند ابومسلم گفت : اللهم اکفنا و عافنا. حابس گفت : اللهم اجمع بیننا و بینهم . ربیعه گفت : اللهم اجمع بیننا ثم ابلنا بهم و ابلهم بنا. و چون جنگ درگرفت ابومسلم بسلامت از معرکه بدر رفت و چشم ربیعه کور شد و حابس کشته گردید. و گویند چون علی (ع ) با مالک اشتر بر کشتگان صفین میگذشت مالک متوجه کشته ای گشت و گفت این حابس است و من او را مؤمن میدانستم و اکنون او را بگمراهی کشته می بینم . علی فرمود: هم اکنون او مؤمن است . رجوع به تهذیب تاریخ کبیر ابن عساکر چ شام سنه ٔ 1331 ج 3 ص 419 و 420و کتاب الاصابه چ مصر سنه ٔ 1323 ج 1 ص 285 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
حابس . [ ب ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از حبس . بازدارنده . حبس کننده . || محبوس . و بدین معنی در شعر حصین بن همام آمده است : موالیکم مولی الولا...
حابس . [ ب ِ ] (اِخ ) نام جائی و نام روزی از روزهای بنی تغلب که بدانجای بود. اخطل گوید : لیس یرجون ان یکونوا کقومی قد بلوایوم حابس و الک...
حابس . [ ب ِ ] (اِخ ) ابن دغنه کلبی . صحابی است و او راست : خبری در اعلام النبوة، که ابونصر آن را به اختصار آورده و هشام بن الکلبی آن را، ...
حابس . [ ب ِ ] (اِخ ) ابن ربیعة التمیمی . مکنی به ابوحیّه . ابن حبان گوید: او صحبت رسول را دریافت . و ابن السکن گوید حابس از بصریین ، و پسر ...
حابس . [ ب ِ ] (اِخ ) ابن ربیعة الیمانی . بقول ابن حبان ، صحابی است و بارودی گوید: در جنگ صفین با معاویه بود و کشته شد. طبرانی از طریق عبد...
حابس . [ ب ِ ] (اِخ ) ابن سعد الیمانی . صحابی است .عبدالصمدبن سعید حمصی او را در شمار صحابه ای که به حمص آمدند آرد و گوید او از حمص به مصر ش...
حابس . [ ِب ] (اِخ ) ابن عمر. مکنی به ابوهاشم . رجوع به ابوهاشم سعد سنجاری ... شود.
حابس . [ ب ِ ] (اِخ ) ابوالأقرع تمیمی . او حکم عرب بود به جاهلیّت . (منتهی الارب ).
حابس الجوز. [ ب ِ سُل ْ ج َ ] (ع اِ مرکب ) گچ . جیر. و از آن گچ را حابس الجوز نامند که حفظ جوزالطیب از فساد و تباهی کند. (داود ضریر انطاکی ). جب...
حابس النفط. [ ب ِ سُن ْ ن َ ] (ع اِ مرکب ) تبن (؟) سُمّی به لأنه یحفظ دهن النفط من الصعود. (داود ضریر انطاکی ).
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.