اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حاجی

نویسه گردانی: ḤAJY
حاجی . (اِخ ) (امیر... سیف الدین ).. «چون این خبر به امیرزاده میرانشاه که در کنار آب مرغاب بود رسید آتش خشمش اشتعال یافته امیر حاجی سیف الدین و امیر اقبوغا را با فوجی از سپاه ظفر انتما برسم منغلا روانه ٔ هرات گردانیده خود متعاقب ازآنجا در حرکت آمد...» رجوع به حبط ج 2 ص 138 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۳۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۰ ثانیه
قلعه گلین حاجی یا سادات . [ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان بهنام سوخته بخش ورامین شهرستان تهران ، واقع در 18 هزارگزی شمال خاور ورامین . این ...
بلسکله ٔ حاجی سیدابوالقاسم . [ ب َ ل َ ک َ ل َ ی ِ س َی ْ ی ِ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خشک بیجار، بخش خمام شهرستان رشت . سکنه ٔ ...
قلعه حاجی علی اصغرخارستان . [ ق َ ع َ ع َ اَ غ َ رِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دزکرد بخش مرکزی شهرستان آباده ، واقع در83هزارگزی جنوب باختر ا...
هاجی . (ع ص ) هجوکننده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). هجوگوی . || حروف مقطعات خواننده .(منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء)....
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.