اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حارث

نویسه گردانی: ḤARṮ
حارث . [ رِ ] (اِخ ) صاحب مجمل التواریخ والقصص ، در آن قسمت از کتاب خود که بیان نسب همای چهرزاد میکند، از این حارث نام می برد و عبارت او این است : «همای چهرزاد: در نسب او خلاف است ، بعضی گویند دختر حارث بود ملک مصر،...». رجوع به مجمل التواریخ والقصص ص 30 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
تمنه حارس . [ ] (اِخ ) رجوع به ماده ٔ بعد شود.
حارس السماء. [ رِ سُس ْ س َ ] (اِخ ) و حارِس ُالشَّمال ۞ (فلک ). بقار. نام یکی از صورتهای شمالی . از جمله ٔ ستاره های عواء. || نام دیگر صور...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.