حارث
نویسه گردانی:
ḤARṮ
حارث . [ رِ ] (اِخ ) نام یکی از اعضاء وفدی است از شامیان ، که چون عبداﷲبن علی از شام بگریخت ، بحضور منصورعباسی رسیدند و حارث در پیشگاه منصور گفت : «انا لسنا وفد مباهاة، و انما نحن وفدُ توبة، ابتلینا بفتنة استخفت کریمنا و استفزت حلیمنا، و نحن بما قَدّمنا معترفون و مما سلف منا معتذرون ؛ فأن تعاقبنا فقد اجرمنا، و ان تعف عنا فطالما احسنت الی من اساء منا» منصور فرمود ضیاع او را که به غوطه بود، باز دهند. رجوع به عقدالفرید چ محمد سعید العریان ج 2 ص 31 شود.
واژه های همانند
۴۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
تمنه حارس . [ ] (اِخ ) رجوع به ماده ٔ بعد شود.
حارس السماء. [ رِ سُس ْ س َ ] (اِخ ) و حارِس ُالشَّمال ۞ (فلک ). بقار. نام یکی از صورتهای شمالی . از جمله ٔ ستاره های عواء. || نام دیگر صور...