اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حارث

نویسه گردانی: ḤARṮ
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن ابی شمر، جبلةبن الحارث الرابعبن حجر، معروف بحارث غسانی ، ملقب به اعرج و چون مادر او جفنی بود او را حارث جفنی و حارث پنجم نیز گویند، از پادشاهان مشهور غسان است و او را در عرب عراق و حجاز وقایع مشهور است . وی پدر حلیمه ای است که درباره ٔ او گفته شده «مایوم حلیمة بسر» و مادر حارث ماریه ذات القرطین میباشد وحسان بن ثابت ، در جاهلیت ، او را مدح گفته است و روزی حسان پیش حارث شد و گفت : «اَنعم صباحا ایها الملک ! السماء عطاؤک ، والارض وطاؤک ، و والدی و والدتی فداؤک انّی یناویک [ ابن ] المنذر؟ فواﷲ لقذالک ، احسن من وجهه و لامک احسن من ابیه ، و لظلک خیر من شخصه ، و لصمتک خیر من کلامه ، و لشمالک خیر من یمینه » سپس گفت :
فذالک احسن من وجهه
و امک خیر من المنذر
ویسری یدیک اذا اعسرت
کیمنی یدیه ، فلاتمتر.
و نابغه گوید:
«والحارث الاعرج خیرالانام ».
حارث مردی جواد و بسیار بخشش و شجاع و عارف به اسرار جنگ بود و در زمان خسرو پرویز بجنگ منذربن منذربن ماءالسماء که از دست رومیان ، در شام حکومت داشت ، شد و این جنگ بعین اباغ بود و منذر در معرکه کشته شد، و سی سال پادشاهی راند. وفات او درحدود چهل سال پیش از هجرت یعنی در نزدیکی سنه ٔ 580 م . بوده است و حسان بن ثابت در رثاء او گوید:
انی حلفت یمینا غیر کاذبة
لو کان للحارث الجفنی اصحاب
من جذم غسان مسترخ حمائلهم
لا یغبقون من المعزی اذا آبوا
ولا یذادون محمراعیونهم
اذا تحضر عندالماجد الباب
کانوا اذا حضروا شیب العقارلهم
وطیف فیهم باکواس واکواب
اذا لآبوا جمیعا او لکان لهم
اسری من القوم او قتلی واسلاب
لجالدوا حیث کان الموت ادرکهم
حتی یؤوبوا لهم اسری و اسلاب
لکنه انما لاقابمأشبة ۞
لیس لهم عند صدق الموت احساب
رجوع به دیوان حسان بن ثابت چ لیدن ص 45 و 90 ، (متن ) و ص 73 و 115 (حواشی و تعلیقات کتاب ) و عقدالفرید چ محمد سعیدالعریان ج 2 ص 11 و ج 3 ص 12 و 13 و 34 و 337 و ج 6 ص 110 و الاعلام زرکلی ج 1 ص 201 و حبط جزء 2 از ج 3 ص 92 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن علی وراق مکنی به ابی القاسم . از بزرگان اهل تقوی و رؤساء معتزله است . وی از مردم خراسان و از طبقه ٔ جبائی است و...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن عمر، یا عمران و یا عمرو. مکنی به ابی وهب ، محدث است و عسقلانی او را مجهول داند و گوید شاید که وی همان ابو وهب ، حا...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن عمران جعفری کلابی منسوب به جعفربن کلاب بن ربیعةبن صعصعة. شیخ طوسی در رجال او را از اصحاب امام صادق علیه السلام...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن عمر اشعری (نام پدر او را عمرو نیز گفته اند). وی از قضات دمشق بروزگار عبدالملک بن مروان بود و مردی قصه ای بروی بردا...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن عمر طاحی مکنی به ابی عمران . محدث است و از شدادبن سعید روایت کند. عسقلانی او را مجهول گفته است . رجوع به لسان ا...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن عمر هذلی صحابی و بقول واقدی تابعی و از عمروبن مسعود روایت دارد. واقدی و ابن حبان گویند وی بعهد پیغمبر (ص ) بدنیا ...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن عمرو. (یا حارث ) بن مالک و یا حارث بن الطلاطلة [ طُ ] ۞ . یکی از دشمنان پیغمبر(ص ) است از قریش . رجوع به امتاع الا...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن عمرو. یکی از ملوک حیره از آل نصر یا آل لخم ، معاصر انوشیروان است . رجوع به آل نصر شود.
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن عمروبن تمیم . پدر یکی از قبایل عرب بجاهلیت است و فرزندان او قبائل الحبطات باشند. رجوع به عقدالفرید چ محمد سعیدال...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن عمروبن ثعلبة، و بعضی گفته اند حارث بن عمروبن حارث بن ایاس بن عمروبن سهم بن نضلةبن غنم بن ثعلبةبن معن بن مالک بن ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.