اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حارث

نویسه گردانی: ḤARṮ
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن الاسلت ، عامربن جشم بن وائل بن زیدبن قیس بن عامربن مرةبن مالک بن الاوس الاوسی . مکنی به ابوقیس ، در نام او اختلاف است و او را حارث وصیفی و عبداﷲ و صرمت خوانده اند.وی یکی از بزرگان عرب است در جاهلیت و اوائل اسلام ، و در شجاعت و شعر عدیل قیس بن الحطیم می باشد. در اسلام او نیز اختلاف است و ابو عبید قاسم بن السلام در ترجمه ٔ حال پسر وی ، عقبة، گوید: او و پدرش را صحبت بود. در جاهلیت پیرو دین حنیفیه بود و در این دین اعلم مردم بشمار میرفت . حارث سفری بشام کرد و بر آل جفنه فرودآمد و اکرام و احترام یافت ، و از رهبانان و احبار سوءالات کرد، ایشان او را بدین خود خواندند لکن حارث نپذیرفت و گفت من بر دین ابراهیم باشم . سپس ، برای انجام اعمال عمره ، به مکه رفت و زیدبن عمروبن نفیل را بدید و با وی سخن گفت . حارث میگفت : کسی بر دین ابراهیم جز من و زیدبن عمرو نباشد. و گویند او صفات پیغمبر(ص ) و هجرت او را به یثرب از پیش می گفت ، و او وقعه ٔبعاث را که پنج سال پیش از هجرت روی داد دریافته بود و چون پیغمبر (ص ) بمدینه رفت ، حارث بخدمت او شد و پرسید که مردمان را بچه چیز دعوت فرمایی پیغمبر (ص ) برخی از شرائع اسلام را برای او ذکر فرمود حارث گفت : «ما احسن هذا و اجمله » لکن اسلام نیاورد و گفت در کارخود نگرم و باز گردم و پس از این پیوسته قوم خویش را به پیروی پیغمبر (ص ) میخواند و میگفت «استبقوا الی هذا الرجل » و ده ماه پس از هجرت ، و فات کرد و گویندچون حارث را مرگ فرا رسید پیغمبر (ص ) کس بدو فرستادو فرمود: «لااله الا اﷲ» گوی تا ترا بدان شفاعت کنم وگویند که در آن حال کلمه ٔ توحید از او بشنیدند. و ابوعمر گوید در اسلام او نظر است و از ابن اسحاق روایت شده است که حارث بگریخت و بمکه رفت و تا سال فتح مکه ، در آن جای ، با قریش ، ببود. ابو موسی بنقل از مستغفری و او بنقل از ابن جریح از عکرمه آرد که آیه ٔ «لا یحل لکم ان ترثوا النساء کرها» (قرآن 19/4) در باره ٔحارث و زن او، کبشة بنت معن بن عاصم ، نازل شده است . و بنظر طبری ، و جز او، منقول از ابن جریج آیه راجع به پسر حارث و کبشه «ولا تنکحوا مانکح آباؤکم من النساء» (قرآن 22/4) است و گویند که این آیه درباره ٔ حارث و زن او کبشه ، و پسر وی ۞ نازل گردیده است . و قصه ٔ آن چنان است که حارث را زنی کبشه نام بود و چون وفات یافت ، پسر او، زن پدر را خواستگاری کرد، زن بخدمت پیغمبر رفت و گفت حارث در گذشت و پسر او که از نکوکاران قبیله است مرا بزنی خواهد، پیغمبر خاموش ماند و پاسخی نفرمود و سپس آیه ٔ: «ولا تنکحوا...» نازل گردید. گویند این اولین زن است که بر پسر شوهر خود حرام گردید. و از اشعار او است :
و تکرمهاجاراتها فیزرنها
و تعتل من اتیانهن فتعذر.
رجوع به کتاب الاصابة چ مصر سنه ٔ 1323 ج 7 ص 158 و 159 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
حارث . [ رِ ] (اِخ ) نام یکی از اعضاء وفدی است از شامیان ، که چون عبداﷲبن علی از شام بگریخت ، بحضور منصورعباسی رسیدند و حارث در پیشگاه منص...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن ابی اسامه محمد التمیمی . محدث است و از محمدبن سعد و مداینی روایت دارد. او راست مسندی . وفات وی در سال 282 هَ . ق ....
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن ابی حارثه ، صحابی است و ابن فتحون بنقل از طبری آرد که رسول (ص ) دختر حارث جمرة، را خواستگاری کرد، حارث بدروغ ، گف...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن ابی حیسر. رجوع به حارث بن انس بن رافع شود.
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن ابی ربیعه بن مغیرةبن عبداﷲبن عمربن مخزوم مخزومی . صحابی است و ابن منده از طریق قاسم جرمی آرد که چون حارث بمکه ...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن ابی الزبیر. محدث است : ابی حاتم آرد که حسن بن عرفه گفت از پدر خود ازحارث پرسیدم گفت او شیخی است و چندان بزیست ک...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن ابی زید العکلی . از فقهاء و تابعینی است که در کوفه زندگی کرده اند. رجوع به طبقات الفقهاء ابی اسحاق شیرازی چ بغداد...
حارث . [ رِ ] (اِخ )ابن ابی سبرة. صحابی است . و او را پسری بود به نام سبرة و بعضی گویند که پدر سبرة یزیدبن ابی سبرة است نه حارث . رجوع به ا...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن ابی سبرة جعفی . وی برادر سبرةبن سبرة است و بعضی گویند که سبرة همان حارث بن ابی سبرة محدث است و پدر او از صحابه باش...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن ابی شمر، جبلةبن الحارث الرابعبن حجر، معروف بحارث غسانی ، ملقب به اعرج و چون مادر او جفنی بود او را حارث جفنی و ح...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۴۴ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.