اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حارث

نویسه گردانی: ḤARṮ
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن انس بن مالک بن عبیدبن کعب الانصاری از بنی النبیت است . موسی بن عقبه گوید: او غزوه ٔ بدر را دریافت . و ابو عمر گوید: شاید که این حارث همان حارث بن انس بن رافع باشد، لکن عسقلانی بطور قطع می گوید که این حارث بن انس غیر از حارث بن رافع انصاری است رجوع به کتاب الاصابه چ شرکة طبعالکتب العلمیة بمصر سنه ٔ 1323 ج 1 ص 287 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن سُراقة. محدث است . شیخ طوسی او را در زمره ٔ رجال شیعه آرد و گوید از اصحاب علی (ع ) بود. رجوع به لسان المیزان چ ح...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن سراقةبن حارث الانصاری النجاری . صحابی است و ابوالاسود بنقل از عروة او را از شهیدان بدرشمرده است و بعضی گویند نام ...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن سُریج التمیمی از شجعان و بزرگان ساکن خراسان بوده است . وی در سنه ٔ 116 هَ. ق . بر امیر خراسان خروج کرد و جامه ٔ سی...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن سریج نقال . یکی از فقها و محدثین که در باب او بسیارسخن گفته اند، گروهی او را ضعیف و مجهول و حتی کذاب میدانند و گ...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن سعد. محدث است ، بقول ابن حجر گروهی به اشتباه او را صحابی دانند و از او این حدیث نقل کنند: یا رسول اﷲ ارایت دواء ن...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن سعدبن ابی وقاص . محدث است . رجوع به لسان المیزان چ حیدرآباد ج 2 ص 151 شود.
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن سعد حجوری . وی منسوب است به حجور که نام قبیله ای است از همدان و از شعراء آن قبیله میباشد و در باب جنگ ابی الهند...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن سعید. محدث است و از ایوب بن مدرک روایت دارد. رجوع به لسان المیزان چ حیدرآباد ج 2 ص 151 شود.
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن سعید (سعد) ابن ابی ذئاب الدوسی . ابن حبان او را از ثقات تابعین گفته است و گوید عمر او را بمصدقی فرستاد. حارث پسر عم...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن سعید. مکنی به ابی محمد. تابعی است .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.