حارث
نویسه گردانی:
ḤARṮ
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن انس بن مالک بن عبیدبن کعب الانصاری از بنی النبیت است . موسی بن عقبه گوید: او غزوه ٔ بدر را دریافت . و ابو عمر گوید: شاید که این حارث همان حارث بن انس بن رافع باشد، لکن عسقلانی بطور قطع می گوید که این حارث بن انس غیر از حارث بن رافع انصاری است رجوع به کتاب الاصابه چ شرکة طبعالکتب العلمیة بمصر سنه ٔ 1323 ج 1 ص 287 شود.
واژه های همانند
۴۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه
حارث . [ رِ ] (اِخ ) مکنی به ابوالعنبس . محدث است .
حارث . [ رِ ] (اِخ ) پدر زهدم . محدث است و از انس روایت دارد و پسر وی ازاو روایت کند. ابوالحسن بن القطان او را مجهول می شمارد. رجوع به لسان...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) محدث است و عسقلانی در لسان المیزان گوید: «شیخ لابی هاشم » و هردو را مجهول میداند و سپس میگوید که ابوهاشم منظور، ابوهاش...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) محدث است و از زیدبن علی روایت کند. ابن ابی حاتم از ابی زرعه روایت کند که گفت وی را نمیشناسم . رجوع به لسان المیزان...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) غلام معاویه است که در جنگ صفین با او بود. صاحب حبیب السیر در شرح قسمتی از این جنگ آرد: «مخارق دومسلمان دیگر را بعز ش...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) محدث است . ابن ابی حاتم از پدر خود آرد که او را صحبت است و نسائی از طریق حبیب بن سیعه از حارث روایت کند که گفت مردی...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) محدث است . ابن قتیبة، در عیون الاخبار آرد که ابی اسحاق از حارث و او از علی (ع ) روایت کند که گفت : «مثل المؤمن الذی ...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) مکنی به ابوصالح . مولای عثمان ابن عفان . تابعی است .
حارث . [ رِ ] (اِخ ) مکنی به ابی الفضل از رجال نیمه ٔ اول قرن چهارم است . صاحب تاریخ سیستان گوید: باز خبر آمد که بوالفضل حارث و بوالفضل ...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) نام یکی از صنادید عرب است که شیطان به نام سراقه او را بجنگ تحریض کرد : چونکه حارث با سراقه گفت این از عتابش خشمگی...