حارث
نویسه گردانی:
ḤARṮ
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن اوس ابن لوذان بن حارثةبن عدی انصاری اوسی . مکنی به ابو سعد. محدث است و طبری گویدکه وفات او در سنه ٔ 94 هَ . ق . است . رجوع به کتاب الاصابة چ مصر سنه ٔ 1323 و ج 1 ص 287 و ج 7 ص 84 شود.
واژه های همانند
۴۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۹۷ ثانیه
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن تبیعالرعینی . صحابی است . عبدالغنی بن سعید بنقل از ابی سعیدبن یونس ، می آورد که حارث برسولی ، بخدمت پیغمبر (ص ) آمد و...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن تمیم (ابو جزة) ابن ابی عمروبن امیَّةبن عبد شمس بن امیَّةالاموی . او از معمرین عرب است ، در جاهلیت و صدر اسلام . واقد...
حارث . [ رِ ](اِخ ) ابن ثابت بن ثعلبةبن زید الانصاری ، صحابیست . و چون ثعلبه را بلقب جدع میخواندند لذا حارث معروف به ابن الجدع شده است . ...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن ثابت بن سعیدبن عدی بن عمروبن امری ٔ القیس ابن مالک الاغربن ثعلبةبن کعب ابن الخزرج بن حارث بن الخزرج الانصاری ....
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن ثابت بن عبداﷲبن سعدبن امری ٔ القیس بن ثعلبةبن کعب ابن الخزرج ، صحابی است . ابن شاهین از شیوخ خود آرد که او در غز...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن ثعلبةبن عمروبن جفنة. سومین ملوک آل جفنه ، از غسانیان عرب و شام . مدت امارت او بیست سال بود. رجوع به مجمل التوا...
حارث .[ رِ ] (اِخ ) ابن ثقف . محدث است . و از محمدبن سیرین روایت دارد و یحیی بن یمان و ابو داود حفری از او روایت کنند. و حفری گوید که حارث ...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن ثوب ، حافظ عبدالغنی مقدسی بغلط نام پدر او را اثوب گفته است و ابن ماکولا قول او را خطا شمرده است . وی تابعی است و...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن ثولاء [ ث ِ ] محدث است و بغلط او را در زمره ٔ صحابه شمرده اند. عسقلانی گوید اینکه محمدبن عبیداﷲبن المهاجر از حارث اب...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن جارودالتیمی . محدث است و از حسین بن علی علیهماالسلام روایت کند. رجوع بلسان المیزان چ حیدرآباد ج 2 ص 148 شود.