حارث
نویسه گردانی:
ḤARṮ
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن اوس ثقفی . بقول ابن سعد، صحابی است و گوید او غیر حارث بن عبداﷲبن اوس است وابوحاتم و بغوی و ابن حبان نیز همین عقیده دارند ولی بعضی گویند که این دو یکی باشند. و از کتاب استیعاب هم چنین بر می آید. حارث از مردم حجاز و ساکن طائف بود. و ولیدبن عبدالرحمن و عمروبن عبداﷲبن اوس از وی روایت کنند. رجوع به کتاب استیعاب چ حیدرآباد ج 1 ص 112 و کتاب الاصابة چ مصر سنه ٔ 1323 ج 1 ص 287 شود.
واژه های همانند
۴۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمن بن عمرو جرشی . از فصحا و وجوه غوطه بود و آنگاه که شامیان بعبداﷲبن علی پیوستند و منصور عباسی براي سرکوبی ...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمن او راست : کتاب ناسخ القرآن و منسوخه . رجوع بکتاب الفهرست ابن ندیم چ مصر ص 57 شود.
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن عبدالعزیزبن ابو دلف عجلی . مکنی به ابی لیلی . ششمین از حکام بنی دلف کردستان ، پس از عمربن عبدالعزیز وفات او در سنه...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن عبدالعزی بن رفاعةبن ملان بن ناصرةبن قصیةبن نصربن سعدبن بکربن هوازن سعدی . ابن سعد گوید که کنیت او ابوذؤیب است ...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ، وبقولی عبیداﷲ ازدی . مکنی به ابی عاتکة. محدث است . رجوع به کتاب الاصابة چ مصر سنه ٔ 1323 ج 1 ص 295 شود.
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن ابی ربیعة ۞ ذی الرمحین ، ابن مغیرةبن عبدالّله بن عمروبن مخزوم مخزومی قرشی . ملقب به قباع . پدر او موسوم ...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن ابی ربیعه . وی از دست عبداﷲبن زبیر ولایت بصره داشت . و آنگاه که عبدالملک بن مروان جیش بن دلجةالقینی را، ب...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن اسماعیل بن عقیل همدانی بغدادی خازنی . مکنی به ابی الحسن ، محدثی است صدوق و ثقه . ابن صالح او را در طبقات...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن اوس . صحابی است ، و بقول بعضی ، وی همان حارث بن اوس ثقفی است . رجوع به کتاب الاصابة ج 1 ص 287 و حارث بن ...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن اوس ثقفی . صحابی است و از عمر روایتی دارد. ابو داود و نسائی و ترمذی حدیث او را در حج روایت کرده اند و عمرو...