گفتگو درباره واژه گزارش تخلف حارث نویسه گردانی: ḤARṮ حارث . [ رِ] (اِخ ) ابن بسخر. ۞ ابن الندیم در قسمت «الکتب المؤلفه فی الطبیخ » گوید:« کتاب الطبیخ للحارث بن بسخر» رجوع به الفهرست ابن ندیم چ مصر ص 440 و رجوع به عیون الانباء ج 1 ص 153 شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۴۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۴ ثانیه واژه معنی حارث حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن شبل کرمینی شیخی است محدث از اهل بخارا و سهل بن شاذویه او را تکذیب کرده است . رجوع به لسان المیزان چ حیدرآباد ... حارث حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن شَبیل . محدثی است ضعیف . (منتهی الارب ). حارث حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن شداد. شاعری است عرب که ابن قتیبه ، در عیون الاخبار، دو بیت ذیل را از او نقل میکند که در حق علی بن الربیع الحارثی... حارث حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن شریح بصری . شیخ طوسی در رجال وی را در عداد اصحاب صادق علیه السلام شمرده است . تنقیح المقال مامقانی ج 1 ص 245. حارث حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن شریح بن ذؤیب بن ربیعةبن حارث بن نمیربن عامر النمیری ۞ صحابی است . ابن البخاری در تاریخ آرد که وفدی از بنی نمی... حارث حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن شریح بن زید از قبیله ٔ هلال بن وکیلی بن مجاشعبن دارم است و او امیر خراسان بود. رجوع به عقدالفرید چ محمد سعید العری... حارث حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن شریح منقری . شیخ طوسی در رجال خود وی را از صحاب امام باقر شمرده است . رجال مامقانی ج 1 ص 245. حارث حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن الشرید. از بزرگان بنی عامر و از رؤساء یوم النفرات بود و در این جنگ بنی عامر بر بنی عبس غلبه کردند.رجوع بعقدالفرید چ... حارث حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن شریک بن عمروبن قیس بن شراحیل شیبانی معروف به الحوفزان . از شجعان و بزرگان بنوذهل بن شیبان است و در بسیاری از جن... حارث حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن شعیب عبدی . صحابی و محدث است . نووی در شرح مسلم از صاحب تجرید، آرد که او با وفد عبدالقیس بخدمت پیغمبر (ص ) فرستاده... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱۲ ۱۳ ۱۴ ۱۵ ۱۶ صفحه ۱۷ از ۴۴ ۱۸ ۱۹ ۲۰ ۲۱ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود