حارث
نویسه گردانی:
ḤARṮ
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن جران . رجوع به عیون الاخبار ج 2 ص 45 شود.
واژه های همانند
۴۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن عبد منبه اموی . از بزرگان بنی امیه است که با کسان خود ساکن دیر هند، از اقلیم آبار، در غوطه ٔ دمشق ، بود. ازدی ، در آ...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن عبدة (و بقولی عبیدة)بن ریاح غسانی . محدث است . طبرانی و خطیب و حافظ از او اخراج کنند که وی از ابن منیب نقل کند ک...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن عبیدبن رزاح بن کعب انصاری ظفری . صحابی است . ابوعمرو گوید حارث و پسر او، نصر را صحبت است رجوع بکتاب الاصابة چ مصر ...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن عبید ازدی . رجوع بحارث بن عبداﷲ ازدی شود.
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن عبیداﷲ. از مردم معاصر هارون الرشید است و از اسحاق موصلی سماع دارد و یوسف بن عمر مدنی از او روایت کند. رجوع بعقدالف...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن عبیدالایادی مکنی به ابی قدامه . تابعی و محدث است ، و ابوداود از وی روایت کند که گفت مطر وراق را شنودم که میگفت :...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن عبیدة، که او را حارث بن عمیر کلاعی نیزگویند. ابن حبان گوید کنیت او ابووهب است وی قاضی حمص و از محدثین و تابعین ...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن عبیدةبن حارث بن المطلب بن عبدمناف المطلبی . پدر او در وقعه ٔ بدر بشهادت رسید. بلاذری حارث را در زمره ٔ فرزندان عبیدة ...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن عبیدةبن حارث بن عبدالمطلب بن عبدمناف قرشی مطلبی . بلاذری و دیگران او را در زمره ٔ نسابین آرند و عسقلانی گوید که حا...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن عتبة. محدث است و از علاء ابن کثیر روایت دارد و عُمیربن عمران ازاو روایت کند. رجوع به عیون الاخبار ج 3 ص 34 شود.