حارث
نویسه گردانی:
ḤARṮ
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن خدان . از سخنان اوست : الفتنة! فانها تقبل بشبهة و تدبر ببیان ، وان ّ المؤمن لا یلسع من جحر مرتین . و هم او گفت : اتقوا عصبا تاتیکم من الشام کانها دلاء قد انقطع و ذمها. رجوع به البیان والتبیین ج 2 ص 14 شود.
واژه های همانند
۴۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
تمنه حارس . [ ] (اِخ ) رجوع به ماده ٔ بعد شود.
حارس السماء. [ رِ سُس ْ س َ ] (اِخ ) و حارِس ُالشَّمال ۞ (فلک ). بقار. نام یکی از صورتهای شمالی . از جمله ٔ ستاره های عواء. || نام دیگر صور...