اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حارث

نویسه گردانی: ḤARṮ
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن خزمة ۞ بن عدی بن ابی غنم بن سالم بن عوف بن عمروبن عوف بن الخزرج الاشهلی الانصاری . طبرانی ، در کتاب الاصابة فی تمییز الصحابة گوید: کنیت وی ابوبشر وبقول ابن عبدالبر مکنی به ابو خزمه است و بنا بقول صاحب عقدالفرید و طبرانی از بطن نوفل میباشد. موسی بن عقبه و ابوالاسود، بنقل از عروة، گویند که حارث وقعه ٔ بدر را دریافته است طبری گوید که حارث در وقعه ٔ بدر و احد و خندق و وقایع دیگر حاضر بود. ابن منده باسنادی ضعیف از او روایت کند که پیغمبر در روز دوشنبه مبعوث گردید. ابن ابی داود، در کتاب المصاحف ، بروایت از ابن اسحاق و او بنقل از یحیی بن عباد و یحیی بنقل از پدر خود عبادبن عبداﷲبن الزبیر، آرد که حارث پیش عمر آمد و این دو آیه آخر سوره ٔ براءة: «لقد جأکم رسول من انفسکم عزیز علیه ما عنتم حریص علیکم بالمؤمنین رؤُف رحیم ۞ ... «رب العرش العظیم » ۞ بیاورد. عمر او را گفت : آیا دیگری از اصحاب نیز این آیات روایت کرده است حارث گفت : بخدای سوگند ندانم ، لیکن شهادت میدهم که آنها را از پیغمبر شنیدم و بحافظه سپردم . عمرگفت من نیز شهادت میدهم که آنها را از پیغمبر (ص ) شنیده ام . و اگر سه آیت بود از آن سوره ای جدا میکردم سوره های قرآن را بنگرید و این دو آیه بیکی از آنان بیفزائید عباد گوید من آنها را بسوره ٔ براءة افزودم . وپیغمبر (ص ) وی را با ایاس بن البکیر مواخات داد. ابن عبدالبر از ابوعمر آرد: آنگاه که ناقه ٔ پیغمبر (ص ) در غزوه ٔ تبوک ، گم شد منافقان گفتند آنکه جای اشتر خود نداند چگونه از آسمانها آگاهی دهد پیغمبر (ص ) فرمود: «انی لااعلم الا ما علمنی اﷲ و قد اعلمنی بمکانها و دلّنی علیها و هی فی الوادی فی شعب کذا حبسها شجرةفانطلقوا حتی تأتونی بها» و گروهی به آوردن اشتر برفتند، حارث اشتر را بدید. زمام وی بدرختی بند شده وآن را بخدمت حضرت آورد. در کتاب الاصابه بنقل از طبری آمده است که حارث در سنه ٔ 40 هَ . ق . در 67 سالگی ، در مدینه ، درگذشت . رجوع به کتاب المصاحف ابن ابی داودچ لیدن سنه ٔ 1937 ص 30 و عقدالفرید ج 3 ص 330 و کتاب الاستیعاب چ حیدرآباد ج 1 ص 110 و کتاب الاصابه چ مصر سنه ٔ 1323 ج 1 ص 291 و امتاع الاسماع مقریزی شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمن بن عمرو جرشی . از فصحا و وجوه غوطه بود و آنگاه که شامیان بعبداﷲبن علی پیوستند و منصور عباسی برای سرکوبی ...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمن او راست : کتاب ناسخ القرآن و منسوخه . رجوع بکتاب الفهرست ابن ندیم چ مصر ص 57 شود.
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن عبدالعزیزبن ابو دلف عجلی . مکنی به ابی لیلی . ششمین از حکام بنی دلف کردستان ، پس از عمربن عبدالعزیز وفات او در سنه...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن عبدالعزی بن رفاعةبن ملان بن ناصرةبن قصیةبن نصربن سعدبن بکربن هوازن سعدی . ابن سعد گوید که کنیت او ابوذؤیب است ...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ، وبقولی عبیداﷲ ازدی . مکنی به ابی عاتکة. محدث است . رجوع به کتاب الاصابة چ مصر سنه ٔ 1323 ج 1 ص 295 شود.
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن ابی ربیعة ۞ ذی الرمحین ، ابن مغیرةبن عبدالّله بن عمروبن مخزوم مخزومی قرشی . ملقب به قباع . پدر او موسوم ...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن ابی ربیعه . وی از دست عبداﷲبن زبیر ولایت بصره داشت . و آنگاه که عبدالملک بن مروان جیش بن دلجةالقینی را، ب...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن اسماعیل بن عقیل همدانی بغدادی خازنی . مکنی به ابی الحسن ، محدثی است صدوق و ثقه . ابن صالح او را در طبقات...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن اوس . صحابی است ، و بقول بعضی ، وی همان حارث بن اوس ثقفی است . رجوع به کتاب الاصابة ج 1 ص 287 و حارث بن ...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن اوس ثقفی . صحابی است و از عمر روایتی دارد. ابو داود و نسائی و ترمذی حدیث او را در حج روایت کرده اند و عمرو...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.