گفتگو درباره واژه گزارش تخلف حارث نویسه گردانی: ḤARṮ حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن الذهلی . شاعری است عرب که از شعر او در الحماسه آمده است . او راست :قومی هُم ْ قتلوا اُمیم َ اخی فاذا رمیت یصیبنی سهمی ولئن عفوت لا عفون جلالاو لئن قرعت ۞ لا وهنن عظمی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۴۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۶ ثانیه واژه معنی حارث حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن انعم . محدث است و از بعض از تابعین روایت دارد ابن ابی حاتم او را مجهول میشمارد لکن ابن حبان وی را در زمره ٔ ثقات... حارث حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن اوس بن رافعبن امری ٔ القیس بن زیدبن عبدالاشهل الانصاری الأوسی الأشهلی . صحابی است . ابو معشر گوید او غزوه ٔ بدر را... حارث حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن اوس بن عتیک (عتاب ) ابن عمروبن عبدالاعلم بن عامربن زعورأبن جشم بن حارث بن خزرج الانصاری . صحابی است . قداح ، در ... حارث حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن اوس ابن لوذان بن حارثةبن عدی انصاری اوسی . مکنی به ابو سعد. محدث است و طبری گویدکه وفات او در سنه ٔ 94 هَ . ق .... حارث حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن اوس بن معاذبن النعمان الانصاری .صحابی و برادرزاده ٔ سعدبن معاذ رئیس قبیله ٔ اوس است و گویند وی غزوه ٔ خندق را دریاف... حارث حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن اوس ثقفی . بقول ابن سعد، صحابی است و گوید او غیر حارث بن عبداﷲبن اوس است وابوحاتم و بغوی و ابن حبان نیز همین ع... حارث حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن بدل السعدی ، و نام او را حارث بن سلیمان ، و یا سلیم بن بدل ، و بقولی عبداﷲبن الحارث بن بدل گفته اند. گروهی چون بغوی ... حارث حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن البرضاء. رجوع به حارث بن مالک بن قیس بن عوذبن جابر... شود. حارث حارث . [ رِ] (اِخ ) ابن بسخر. ۞ ابن الندیم در قسمت «الکتب المؤلفه فی الطبیخ » گوید:« کتاب الطبیخ للحارث بن بسخر» رجوع به الفهرست ابن ... حارث حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن بلال مزنی ،صحابی است . سیف ، در فتوح آورده است که وی در زمره ٔ صحابه ای است که با خالدبن ولید بودند و چون خالد خ... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ صفحه ۶ از ۴۴ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود