اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حارث

نویسه گردانی: ḤARṮ
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن ربیعةبن زیدبن عوف بن عامربن ذهل بن ثعلبة الذهلی . او زمان پیغمبر (ص ) را درک کرده و بواسطه ٔ بیتی که گفته است او را بلقب کلح میخواندند. مرزبانی ، در معجم الشعرا، ذکر او آورده و گوید حارث مخضرم است و در فتحها شرکت داشته است . رجوع به کتاب الاصابه چ مصر سنه ٔ 1323 ج 2 ص 53 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن حجربن نعمان . یکی از ملوک غسانی است او بیست و شش سال پادشاهی کرد. رجوع به مجمل التواریخ والقصص ص 176 شود.
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن حرمل بن تغلب بن ربیعه ٔ حضرمی ، و بقولی رهاوی ، تابعی ومحدث است و از علی علیه السلام و عبداﷲبن عمروبن العاص روای...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن حزن هلالی . پدر میمونة ام المؤمنین زوجه ٔ رسول صلوات اﷲ علیه است .
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن حسان بن کلده ٔ بکری . و بقولی ربعی ، ذهلی .و بعضی او را حارث بن یزیدبن حسان ، و برخی حریث بن حسان ، گفته اند. وی از ...
حارث . [ رِ] (اِخ ) ابن حصیره ٔ ازدی محدث است . (تاج العروس ).
حارث . [ رِ ](اِخ ) ابن حضیرة از بطن بنونمربن عثمان بن نصربن زهران است و از ابومریم ، حذیفةبن عبداﷲ، روایت کند. رجوع به عقد الفرید محمد سعی...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن الحکم بن العاص بن امیةبن عبد شمس اموی ، برادر مروان بن حکم است .
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن حِلَّزَة الیشکری الوائلی . شاعری جاهلی ، و یکی از فحول شعرا و اصحاب معلقات است . ابوعبیده گوید بهترین شعرا که دارای...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن حوطب اللیثی . او بروز صفین ، آنگاه که علی علیه السلام بر منبر بود، برخاست و گفت : گمان بری که ما طلحه و زبیر را گ...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن خالد قرشی . صحابی است . ابن منده گوید که هشیم از عبدالرحمن عدوی ، و عبدالرحمن از ابن الاشعث و ابن الاشعث از حارث ...
« قبلی ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ صفحه ۱۰ از ۴۴ ۱۱ ۱۲ ۱۳ ۱۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.