حارث
نویسه گردانی:
ḤARṮ
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن زهیربن اقیش العکلی . صحابی است . گویند پیغمبر(ص ) بدو و قوم او نامه کرد و اول نامه این است :
«بسم اﷲ الرحمن الرحیم هذا کتاب من محمد النبی ، رسول اﷲ، لبنی اقیش ، اما بعد...» رجوع بکتاب الاصابة چ مصر سنه ٔ 1323 ج 1 ص 292 شود.
واژه های همانند
۴۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن حارث الغامدی . مکنی به ابو مخارق . صحابی است و از پیغمبر (ص ) روایت دارد. ابن السکن و ابوالقاسم بن عیسی او را در ز...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن حارث شامی . صحابیست و بعضی او را همان حارث بن الحارث الغامدی سابق الذکر میشمارند. رجوع به کتاب الاصابة چ مصر سنه ...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن حارث بن قیس بن عدی بن سعدبن سهم بن عمروبن مصیص القرشی السهمی . صحابی است . ابوالاسود بنقل از عروة وابو حذیفه ٔ بخا...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن حارث ابی کلدةبن عمروبن علاج الثقفی . او پسر حارث بن کلده ٔ طبیب و حکیم معروف عرب و از اشراف و بزرگان قوم خود بود...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن حاطب بن حارث بن معمربن حبیب بن وهب بن حذافةبن جمح القرشی الجمحی . صحابی است و از پیغمبر (ص ) روایت دارد و روایت ...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن حاطب انصاری . بعضی او را از بنی عبدالاشهل و برخی از بنی عمروبن عوف گفته اند و کسانی که او را از بنی عمروبن عوف شمر...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن حباب بن الأرقم بن عوف بن وهب انصاری قاری ، مکنی به ابومعاذ. صحابی و برادر مادری جاریة (حارثة)بن النعمان است . عد...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن حبان بن ربیعةبن دعبل بن انس بن خزیمة (جبلة)بن مالک بن سلامان بن اسلم اسلمی ، صحابی است . ابن الکلبی و ابن جریر و...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن حبیب بن خزیمةبن مالک بن حنبل بن عامربن لؤی القرشی العامری صحابی است و خلیفةبن الخیاط او را از آن دسته از صحابه...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن حبیش . از رواة است .