حارث
نویسه گردانی:
ḤARṮ
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن سُراقة. محدث است . شیخ طوسی او را در زمره ٔ رجال شیعه آرد و گوید از اصحاب علی (ع ) بود. رجوع به لسان المیزان چ حیدرآباد ج 2 ص 149 شود. ابن منده و ابونعیم و ابن اثیروی را در زمره ٔ صحابه آورده گویند انصاری و از بنی عدی بن نجار باشد و در بدر کشته شده است لیکن کشته شدن در بدر با صحابه علی بودن منافات دارد. مامقانی ج 1ص 244 و 245 و رجوع به حارث (بعد ازین فقره ) شود.
واژه های همانند
۴۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۳ ثانیه
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن جارودالتیمی . محدث است و از حسین بن علی علیهماالسلام روایت کند. رجوع بلسان المیزان چ حیدرآباد ج 2 ص 148 شود.
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن جبلةبن حارث . پنجمین از غسانیان است و مدت امارت او ده سال بود. و ماریه ٔ ذات القرطین بنت عمروبن جفنه مادر اوست ...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن جران . رجوع به عیون الاخبار ج 2 ص 45 شود.
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن جعده . شاعری ایرانی است و نام اصلی او هرمزان است او بعربی شعر میگفت . او راست :هم [ ای الفرس ] ملکوا جمیعالناس طر...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن جمازبن مالک بن ثعلبةبن عتبان ، حلیف بنی ساعده . صحابی است ، طبری گوید او درک غزوه ٔ احد کرد و ابن شاهین نیز بنقل ا...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن جمهان . محدث است . و از مردی موسوم به علی روایت میکند و شیخ طوسی نام این دو کس را در زمره ٔ رجال شیعه آورده اس...
حارث . [ رِ] (اِخ ) ابن جندب العبدی . مردی از وفد بنی عابس بن عوف ، از بطن عبدالقیس ، بخدمت رسول میباشد و وی آنگاه که بشرف رؤیت رسول (ص ...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن جنید العبدی . اسماعیلی او را در زمره ٔ صحابه آورده و از او روایت کرده اند که گفت پیغمبر (ص ) مرا فرمود: «ایاکم والجدا...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن حارث الازدی . صحابی است و از پیغمبر (ص ) روایت دارد. با وردی و طبرانی و جز آنان از طریق عبادةبن نسی از عدی بن هلا...
حارث . [رِ ] (اِخ ) ابن حارث الاشعری الشامی . مکنی به ابی مالک ، صحابی است و ابوسلام اسود، ممطور حبشی ، منفرداً ازاو روایت کند و گروهی او را...