حارث
نویسه گردانی:
ḤARṮ
حارث . [ رِ ] (اِخ )ابن سویدبن صامت انصاری الاوسی . ابن اثیر گوید اهل نقل را اتفاق بر این است که حارث ، مجذربن ذیاد را بکشت و پیغمبر (ص ) او را بجای مجذر بقتل رسانید عسقلانی در این گفته ٔ ابن الاثیر در باب اتفاق اهل نقل ، نظر دارد و گوید عدوی و ابن الکلبی و قاسم بن سلام بطور قطعگویند که این واقعه مربوط به برادر وی است نه خود او. عبدالرزاق ، در تفسیر خود و مسدد، در مسند خویش ، از جعفربن سلیمان ، و ابن منده و بارودی و جز آنها از طریق جعفر روایت کنند که حارث مسلمان بود و پس از آن مرتد گردید و بکفار پیوست و بدین سبب این آیه نازل شد: «کیف یهدی اﷲ قوماً کفروا بعد ایمانهم (قرآن کریم ، 86/3)» و مردی آن را بر حارث بخواند حارث گفت : «واﷲ انک لصدوق و ان اﷲ اصدق الصادقین » و بار دیگر اسلام آورد عبدبن حمید و فریابی از طریق بن ابی نجیح از مجاهد آرند که این آیه در باب مردی از بنی عمروبن عوف نازل شده است و از طریق سدی آرند که در باب حارث بن سوید یکی از بنی عمروبن عوف آمده است . و گروهی از رواة از ابن عباس آرند که این آیه در حق مردی نازل شده است که پس از اسلام آوردن مرتد گردید ولی نام او را ذکرنمیکنند. و گروهی دیگر گویند که مردی از انصار ردّه آورد و این آیه در باره ٔ او نازل شد. ابن عساکر گوید که مجذر سویدبن صامت پدر حارث را در جاهلیت کشته بود و چون حارث در آغاز جنگ احد او را بدید وی را بقتل رسانید و بگریخت و حسان بن ثابت در این باب گوید:
یا حار فی سنة من نوم اولکم
ام کنت ویحک مغتراً بجبریل
ام کنت یا ابن زیاد حین تقتله
بغرّة فی فضاء الارض مجهول .
و ابن عبدالبر چنین پندارد که حارث بن سوید، و بقولی ابن مسلم مخزومی مرتد گردید و بکفار پیوست و آیه ٔ مزبور در باب او فرود آمد. رجوع بکتاب الاصابة چ مصر سنه ٔ 1323 ج 1 ص 293 شود.
واژه های همانند
۴۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن علی وراق مکنی به ابی القاسم . از بزرگان اهل تقوی و رؤساء معتزله است . وی از مردم خراسان و از طبقه ٔ جبائی است و...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن عمر، یا عمران و یا عمرو. مکنی به ابی وهب ، محدث است و عسقلانی او را مجهول داند و گوید شاید که وی همان ابو وهب ، حا...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن عمران جعفری کلابی منسوب به جعفربن کلاب بن ربیعةبن صعصعة. شیخ طوسی در رجال او را از اصحاب امام صادق علیه السلام...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن عمر اشعری (نام پدر او را عمرو نیز گفته اند). وی از قضات دمشق بروزگار عبدالملک بن مروان بود و مردی قصه ای بروی بردا...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن عمر طاحی مکنی به ابی عمران . محدث است و از شدادبن سعید روایت کند. عسقلانی او را مجهول گفته است . رجوع به لسان ا...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن عمر هذلی صحابی و بقول واقدی تابعی و از عمروبن مسعود روایت دارد. واقدی و ابن حبان گویند وی بعهد پیغمبر (ص ) بدنیا ...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن عمرو. (یا حارث ) بن مالک و یا حارث بن الطلاطلة [ طُ ] ۞ . یکی از دشمنان پیغمبر(ص ) است از قریش . رجوع به امتاع الا...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن عمرو. یکی از ملوک حیره از آل نصر یا آل لخم ، معاصر انوشیروان است . رجوع به آل نصر شود.
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن عمروبن تمیم . پدر یکی از قبایل عرب بجاهلیت است و فرزندان او قبائل الحبطات باشند. رجوع به عقدالفرید چ محمد سعیدال...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن عمروبن ثعلبة، و بعضی گفته اند حارث بن عمروبن حارث بن ایاس بن عمروبن سهم بن نضلةبن غنم بن ثعلبةبن معن بن مالک بن ...