حارث
نویسه گردانی:
ḤARṮ
حارث .[ رِ ] (اِخ ) ابن سوید التمیمی الکوفی . مکنی به ابوعائشه . ابن مندة او را صحابی میشمارد و از طریق حمید اعرج از مجاهد در باب حارث بن سوید آرد که در عهد رسول اسلام آورد و پس از آن مرتد شد و سپس با سلام باز گشت . ابن حجر گوید این قصه مربوط بحارث بن سوید انصاری سابق الذکر است . پس باید گفت که وی همان حارث بن سوید انصاری است و اگر کس دیگری باشد از زندگانی او اطلاعی در دست نیست . رجوع بکتاب الاصابة چ مصر سنه ٔ 1323ج 2 ص 71 و رجوع بحارث بن سویدبن صامت انصاری شود.
واژه های همانند
۴۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۰ ثانیه
حارث . [ رِ] (اِخ ) ابن قیس . از قراء است . ابو محمدبن حزم ، در طبقات القراء، نام او آرد و گوید که وی عهد پیغمبر(ص ) را درک کرده است و بدیدار...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن قیس . محدث است و از ازهر فزاری روایت دارد و ابن عوف از او روایت کند. ابوحاتم گوید او را نشناسم و ابن حبان او را د...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن قیس بن اسمأبن مربن شهاب بن ابی شمرالغسانی . یکی از دلاوران و شاعران عرب جاهلیت . ابن الکلبی و ابن ماکولا گویند ک...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن قیس بن حصن بن حذیفةبن بدرالفزاری . عسکری گوید: با وفد بنی فزارة بخدمت پیغمبر(ص ) رسید. ابن حجر گوید آن کس که در وفد...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن قیس بن خلدةبن مخلدبن عامربن زریق بن عبد حارثةبن مالک بن عقیب بن جشم انصاری زرقی . مکنی به ابی خالد، صحابی است ....
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن قیس بن عدی بن سعدبن سهم قرشی سهمی . معروف به ابن الغیطلة. ابن خیثمه از طریق نصربن مزاحم از معروف ابن خربود آرد...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن قیس بن عمیرة اسدی کوفی . شیخ طوسی او را در عداد اصحاب پیغمبر (ص ) شمرده گوید: وی آنگاه که مسلمان شد هشت زن داشت ...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن قیس بن قلیسی بن ضیفی ۞ نخستین تبع از ملوک بنی حمیر یمن است .صاحب مجمل التواریخ والقصص ضمن شرح پادشاهی حمیربن ...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن قیس بن هبشة انصاری . شیخ طوسی او را از اصحاب پیغمبر (ص ) شمرده گوید وی ساکن مدینه بود. (تنقیح المقال ج 1 ص 247).
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن قیس اسدی و او را قیس بن حارث بن حذاف اسدی نیز گفته اند. و «حارث »بن قیس که قول جمهوراست اصح می نماید. حارث از ص...