حارث
نویسه گردانی:
ḤARṮ
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن عباس . محدث است و از او روایت شده است که ابومسهر را گفت هیچکس شناسی که امر دین امت نگاه دارد. ابومسهر گفت جز جوانی که در ناحیه ٔ مشرق است کس نشناسم و مقصود او از این جوان احمدبن حنبل بود. رجوع به تهذیب تاریخ کبیرابن عساکر چ شام سنه ٔ 1331 ج 3 ص 446 شود.
واژه های همانند
۴۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۴ ثانیه
تمنه حارس . [ ] (اِخ ) رجوع به ماده ٔ بعد شود.
حارس السماء. [ رِ سُس ْ س َ ] (اِخ ) و حارِس ُالشَّمال ۞ (فلک ). بقار. نام یکی از صورتهای شمالی . از جمله ٔ ستاره های عواء. || نام دیگر صور...