اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حارث

نویسه گردانی: ḤARṮ
حارث . [ رِ ] (اِخ )ابن عبداﷲبن وهب الأزدی النمری الدوسی . او محدثی نزیل فلسطین و بقولی صحابی است . ابن منده گوید که بخاری او را صحابی گفته است و باسنادی ضعیف از مغر ۞ بن عیاض بن حارث بن عبداﷲبن وهب دوسی روایت کند که حارث با پدر خود؛ از هفتاد تن وفد قبیله دوس بود و حارث در خدمت رسول بماند و پدر او بسراة باز گشت ۞ . ابن سعد و خلیفةبن خیاط او را از طبقه ٔ اولادی تابعین گفته اند او وقعه ٔ یرموک را با خالدبن ولید درک کرده است و در جنگ صفین با معاویه بود و از طرف او سالاری پیادگان فلسطین داشت . واقدی گوید که وی از عقلاء و اخیار مسلمین است . ابن عساکر گوید که سفیان بن عون از هر لشکری از لشکریان شام مردمی را که اهل نجدت و عفاف و سیاست بودند برگزید و اینان عدت او بودند و از مردم برگزیدگان فلسطین یکی حارث بود و او راست در رثاء سفیان :
اعینی ان انفدتما الدمع فاسکبا
دمایان سفیان بن عون فودعا
معاوی من للروم جاشت واقبلت
علیک ولا سفیان للداع ان دعا
لبیک علی سفیان شعث ارامل
و ارملة شعثاء فی الثغر ضیعا
ویبک علی سفیان کل طمرة
و کل طمر سارح قد تخلعا
اقام التقی والجد والحزم والنهی
بحرقة ما غنی الحمام و سجعا.
و او جدایی زهیر عبدالرحمن بن مغرأبن حارث دوسی رازی محدث است . رجوع به کتاب استیعاب چ حیدرآباد ج 1 ص 112، و تهذیب تاریخ کبیر ابن عساکر چ شام ج 3 ص 451و کتاب الاصابة چ مصر سنه ٔ 1323 ج 1 ص 295 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن غزوان . یکی از بنی زیدبن عمروبن غنم بن تغلب ،معروف به نابغه ٔ تغلبی . او راست :هجرت أمامة هجراً طویلاوما کان هجرک ...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن غزیة انصاری ، و او را غزیةبن حارث نیز گفته اند. ابن سکن و ابن مندة و بارودی او رادر شمار صحابه آرند و حسن بن سفیان ...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن غسان . محدث است . و از ابن عمران جونی روایت دارد. صاحب لسان المیزان گوید مجهول است و سپس آرد که عقیلی او را بصر...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن غصین . محدث است . و شیخ طوسی او را در رجال شیعه آورده است و نام و نسب او را چنین ذکر کرده :«حارث بن غصین بن هنب ...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن غُطَیف کندی سکونی شامی . بعضی او را غطیف ، و یا عضیف ،بن حارث گفته اند. کنیت او ابوغطیف است . ابن صالح و ابن سکن ...
حارث . [رِ ] (اِخ ) ابن فروةبن الشیطان بن خدیج بن امری ٔ القیس بن حارث بن معاویةبن حارث بن معاویةبن ثور کندی . ابن الکلبی و ابن سعد و طبری ...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن فضل مدنی . شیخ طوسی در رجال خود وی را از اصحاب سجاد علی بن الحسین (ع ) شمرده است . ظاهراً امامی لیکن مجهول الحال ...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن قراد. یکی از بزرگان عرب جاهلیت . در یوم زَرود که خزیمةبن طارق اسیر گردید و برسر اسارت او میان انیف بن جبلة الضبی ...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن قموم البهزی از شجعان و سواران عرب است در صدر اسلام . حارث زمان پیغمبر (ص ) را درک کرده است و با سعدبن ابی وقاص ...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن قیس شیخ طوسی در رجال خویش وی را از یاران علی (ع ) شمرده و گوید: در جنگ صفین پای خود رااز دست بداد. علامه در خل...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.