حارث
نویسه گردانی:
ḤARṮ
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن عبد کُلال بن نصربن سهل بن عریب بن عبد کلال بن عبیدبن فهدبن زیدالحمیری . یکی از اقیال یمن است . و همدانی ، در انساب ، آرد که پیغمبر (ص ) بحارث و برادر او نامه نوشت و رسول خود را فرمود که بر آنها «لم یکن » بخواند و حارث اسلام آورد. اما آنچه روایات در آن متواتر است این است که حارث در یمن بماند و در خصوص اسلام خود به پیغمبر (ص ) نامه نوشت . ابن اسحاق و دارقطنی و ابوالحسن مدائنی ، در کتاب رسل النبی ، آرند که شخصی نامه هائی ، راجع به اسلام آوردن پادشاهان حمیر، که حارث بن عبد کلال از جمله ٔ آنان بود، از تبوک بخدمت پیغمبر (ص ) آورد. و نیز گویند که پیغمبر (ص ) مهاجربن ابی امیه را برسولی پیش حارث فرستاده بود و حارث اسلام آورد و در نامه ٔ خود برسول اکرم نوشت :
و دینک دین الحق فیه طهارة
و انت بما فیه من الحق آمر.
رجوع بکتاب الاصابة چ مصر سنه ٔ 1323 ج 1 ص 296 و ص 297 و رجوع به امتاع الاسماع ص 495 شود.
واژه های همانند
۴۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۱ ثانیه
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن سلیم بن ثعلبةبن کعب بن حارثة. صحابی انصاری است . عدوی ، در نسب انصار، گوید که حارث درک غزوه ٔ بدر کرد و در احد بشها...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن سلیم بن عبیدبن سفیان بن مسعودبن سلیمان جهنی بصری . از رجال زمان سلیمان بن عبدالملک است ، و پدر او از اشراف و بزرگا...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن سمی بن رواس بن دالان بن صعب بن حارث بن مرهب همدانی المرهبی . ابن الکلبی گوید که او وقعه ٔ قادسیه را درک کرد، و ا...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن سواد انصاری . صحابی است . ابوالاسود بنقل از عروة اورا در زمره ٔ کسانی که غزوه ٔ بدر را دیده اند آرد. رجوع به کتاب الا...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن سوید. از کسانی است که در وقعه ٔ جمل با طلحه و زبیر بود. و او است که گوید: «واﷲ ما رایت مثل یوم الجمل لقد اشرعوا ر...
حارث . [ رِ ] (اِخ )ابن سویدبن صامت انصاری الاوسی . ابن اثیر گوید اهل نقل را اتفاق بر این است که حارث ، مجذربن ذیاد را بکشت و پیغمبر (ص )...
حارث . [ رِ ] (اِخ )ابن سوید التمیمی مکنی به ابوعایشه . از تابعین و محدثینی است که گویند جاهلیت را درک کرده و بقول ابن عیینة از بزرگان ا...
حارث .[ رِ ] (اِخ ) ابن سوید التمیمی الکوفی . مکنی به ابوعائشه . ابن مندة او را صحابی میشمارد و از طریق حمید اعرج از مجاهد در باب حارث بن سو...
حارث . [ رِ ] (اِخ )ابن سوید پدر سجاح است و سجاح همان زنی است که به عهد ابوبکر دعوی پیغامبری کرد و بعد از آن با مسیلمة الکذاب یکی شد و م...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن سهل بن ابی صعصعه ٔ انصاری . صحابی است ، از بنی مازن بن النجار، نفیلی بنقل از محمدبن سلمة از ابن اسحاق ، آردکه او وقعه...