حارث
نویسه گردانی:
ḤARṮ
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن عبیدة، که او را حارث بن عمیر کلاعی نیزگویند. ابن حبان گوید کنیت او ابووهب است وی قاضی حمص و از محدثین و تابعین شام است که بمصر نیز ساکن گردیدند. ابوحاتم و دارقطنی او را از ضعفا دانند و ابن حبان او را در زمره ٔ ثقات شمارد. از عبداﷲبن عثمان بن خیثم و هشام بن عروة و جماعتی دیگر روایت دارند. عمروبن عثمان حمصی بن (راهویه ) و گروهی از مردم مصر ازاو روایت دارند. وفات او در ذی القعدة سال 186 اتفاق افتاده است . رجوع به لسان المیزان ج 1 ص 296 شود.
واژه های همانند
۴۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن نبیه . صحابی و پدر انس صحابی است . ابوعبدالرحمن سلمی او را در زمره ٔ اصحاب الصفة آرد و پسر او انس حدیثی از وی روایت...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن نصرالسهمی و یا حارث بن سهم بصری . صحابی است ، و زبیربن بکار، در الموفقیات ، از طریق محمدبن اسحاق از او شعری در باب ...
حارث . [ رِ ] (اِخ )ابن النضر. محدث است . شیخ طوسی او را از رجال شیعه یاد کند و گویدکه عبداﷲ ابن المحبر از او روایت دارد. رجوع به لسان الم...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن نضربن حارث انصاری . عدوی در نسب انصار آرد که حارث را صحبت است و قداح گوید که وی بیعة الرضوان را دریافت و پدر او ...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن نظام ابی جشم بن عمروبن مالک بن جشم بن حاشدبن جشم بن حزان (عمران )بن نوف بن همدان الهمدانی . از بزرگان عرب صدراس...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن نعمان . صحابی است . رجوع بحارثةبن النعمان بن نفیع شود.
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن نعمان . محدث است و اسحاق ابن ابراهیم شهیدی از او روایت کند و او از خلیدبن دعلج روایت دارد. رجوع به عیون الاخبار...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن نعمان بن اساف بن نضلةبن عبدعوف بن غنم بن مالک بن النجار الانصاری النجاری . صحابی است . عدوی گوید او وقعه ٔ بدر و اح...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن نعمان بن امری ٔ القیس بن البرک بن ثعلبةبن عمروبن عوف بن مالک بن اوس الانصاری الاوسی . صحابی است . ابن سعد گوید که...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن نعمان بن خزمةبن ابی خزمة و بقولی خزیمةبن ثعلبةبن عمروبن عوف انصاری اوسی . عبدان او را در عداد صحابه آرد و میان وی...