حارث
نویسه گردانی:
ḤARṮ
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن عمرو طائی . ابن حبان او را در زمره ٔ صحابه از مردم شام آرد و گوید در غزاء ارمینیه سردار لشکر بود و در جنگ مزبور کشته شد.ابن عساکر هم از شخصی بنام حارث بن عمرو طائی نام برد و گوید که حارث از دست عمربن عبدالعزیز امارت بلقاء یافت و در سنه ٔ 107 هَ . ق . والی ارمینیه شد و سلیمان بن عبدالملک او را بمدینه فرستاد و در سنه ٔ 108 والی آذربایجان بود و ابن خلیفه گوید که حارث تا سنه ٔ112 در قید حیات بود. شاید بتوان گفت که این حارث طائی با حارث طائی مذکور که منظور ابن حبان است یکی باشند. رجوع بکتاب الاصابة چ مصر سنه 1323 ج 1 ص 298 وتهذیب تاریخ کبیر ابن عساکر چ شام ج 3 ص 453 شود.
واژه های همانند
۴۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن رافع. عسقلانی آرد که عبداﷲ مروزی بسماع از ابن سیار گوید که حارث از صحابه بود و در وقعه ٔ احد بشهادت رسید. رجوع به ...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن رافعبن مکیث الجهنی . محدث است و گروهی او را صحابی گفته اند و ابوموسی از طریق بقیه از عثمان بن زفر و او از محمدبن ...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن ربعی بن بلدمه ۞ انصاری سلمی . مکنی به ابوقتاده از بزرگان صحابه و از بطن بنی غنم ابن کعب بن سلمةبن جشم بن الخ...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن ربیعبن زیادبن سفیان بن عبداﷲبن ناشب بن هدم بن عودبن قطیعةبن عبس عبسی صحابی و یکی از نه تن وفد بنی عبس است که...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن ربیعةبن زیدبن عوف بن عامربن ذهل بن ثعلبة الذهلی . او زمان پیغمبر (ص ) را درک کرده و بواسطه ٔ بیتی که گفته است او ...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن رحیل محدث است و از پدر خود روایت دارد ابن حجر در لسان المیزان او را مجهول گفته و ابن حبان او را از ثقات شمرده اس...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن زمعةبن الاسود. یکی از پنج تنی است که نخستین بار ردّه آورده اند. رجوع به امتاع الاسماع ص 20 و ص 81 شود.
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن زهیر. از بزرگان بنی عبس است و در یوم النفرات ، که بنی عامر بر بنی عبس تاختند با پدر و برادر خود ورقاء حضور داشت . و در...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن زهیربن اقیش العکلی . صحابی است . گویند پیغمبر(ص ) بدو و قوم او نامه کرد و اول نامه این است :«بسم اﷲ الرحمن الرحیم ...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن زیاد محدث است و از انس بن مالک روایت دارد و ابو نعیم از او روایت کند. گروهی او را ضعیف و مجهول گفته اند. رجوع به ...