اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حارث

نویسه گردانی: ḤARṮ
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن عمیر اسدی شامی . مکنی به ابی الجودی ۞ یحیی بن معین . نسائی و ابوحاتم گویند او محدثی شامی و صالح و ثقه است و سفیان حمیری گوید وی در واسط بودو پس از آن به سجستان شد. حارث ساکن واسط بود و از ابی ذر و نافع و جز آنان روایت دارد. شعبه و هشیم و ابوعوانه و گروهی دیگر از او روایت کنند. ابن عساکر در تاریخ کبیر خود گوید: سند ما از طریق حارث به ابو درداء میرسد که گفت : «اوصانی خلیلی صلی اﷲ علیه وسلم ان انظر الی من هو اسفل منی ولا انظر الی من هو فوقی . و ان احب المساکین ، و ان ادنو منهم . و ان اصل رحمی ،و ان قطعونی و جفونی ، و ان اقول الحق و ان کان مرّا. و ان لااخاف فی اﷲ لومة لائم . و ان لا اسأل احدا و ان استکثر من لاحول ولا قوة الاّ باللّه فانها من کنزالجنة.» و از مردی بنام «بلح » نیز روایت کند و گوید که از عمربن عبدالعزیز شنیدم که میگفت : «نعم الذخیرة للمرء المسلم عنداﷲ یوم القیامة اصطناع المعروف . و قال لی اغتنم الدمعة تسیلها علی خدک للّه عزوجل ». رجوع بتهذیب تاریخ کبیر ابن عساکر چ شام ج 3 ص 456 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۱ ثانیه
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن سرارالخزاعی . طبرانی گوید: او صحابیست و ابن حجر گوید او همان حارث بن ابی ضرار است . رجوع بکتاب الاصابة چ مصر سنه ٔ 13...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن سُراقة. محدث است . شیخ طوسی او را در زمره ٔ رجال شیعه آرد و گوید از اصحاب علی (ع ) بود. رجوع به لسان المیزان چ ح...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن سراقةبن حارث الانصاری النجاری . صحابی است و ابوالاسود بنقل از عروة او را از شهیدان بدرشمرده است و بعضی گویند نام ...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن سُریج التمیمی از شجعان و بزرگان ساکن خراسان بوده است . وی در سنه ٔ 116 هَ. ق . بر امیر خراسان خروج کرد و جامه ٔ سی...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن سریج نقال . یکی از فقها و محدثین که در باب او بسیارسخن گفته اند، گروهی او را ضعیف و مجهول و حتی کذاب میدانند و گ...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن سعد. محدث است ، بقول ابن حجر گروهی به اشتباه او را صحابی دانند و از او این حدیث نقل کنند: یا رسول اﷲ ارایت دواء ن...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن سعدبن ابی وقاص . محدث است . رجوع به لسان المیزان چ حیدرآباد ج 2 ص 151 شود.
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن سعد حجوری . وی منسوب است به حجور که نام قبیله ای است از همدان و از شعراء آن قبیله میباشد و در باب جنگ ابی الهند...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن سعید. محدث است و از ایوب بن مدرک روایت دارد. رجوع به لسان المیزان چ حیدرآباد ج 2 ص 151 شود.
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن سعید (سعد) ابن ابی ذئاب الدوسی . ابن حبان او را از ثقات تابعین گفته است و گوید عمر او را بمصدقی فرستاد. حارث پسر عم...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.