حارث
نویسه گردانی:
ḤARṮ
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن عوف بن اسدبن حارثه بن عبدمناف لیثی . مکنی به ابی واقد صحابی و از بنی لیث بن بکربن عبدمناةبن علی بن کنانةبن حزیمةبن مدرکةبن الیاس بن مضر است . در نام وی و نام پدر او اختلاف است . برخی او را حارث بن عوف و بعضی عوف بن حارث وگروهی حارث بن مالک بن اسیدبن جابربن عوثربن عبد مناةبن اشجعبن عامربن لیث خوانده اند. گویندمردی قدیم الاسلام و از کسانی است که وقعه ٔ بدر را دریافته و در روزفتح مکه لواء بنی لیث و ضمرة و سعدبن بکر با او بوده . و بعضی گویند وی از کسانی است که در روز فتح مکه اسلام آوردند اما قول قدیم الاسلام بودن وی اصح مینماید.حارث را در زمره ٔ کسانی که وقعه ٔ حدیبیه را دریافته اند نیز آرند. او یک سال در مکه مجاور گردید و در همان جا بسال 68 هَ . ق . در 75 سالگی و بقولی 85 سالگی وفات کرد و در مقبره ٔ مهاجرین مدفون گردید. رجوع به استیعاب چ حیدرآباد ج 1 ص 113 و ج 2 ص 699 و کتاب الاصابة چ مصر سنه ٔ 1323 ج 1 ص 300 و ج 7 ص 212 شود.
واژه های همانند
۴۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن عمروبن ثعلبة، و بعضی گفته اند حارث بن عمروبن حارث بن ایاس بن عمروبن سهم بن نضلةبن غنم بن ثعلبةبن معن بن مالک بن ...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن عمروبن حجر الکندی معروف به مقصور و آکل المرار یکی از ملوک کنده و هیجدهمین از ملوک معد و مادر او ام ایاس دختر عوف...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن عمروبن حجر. شاید همان حارث بن عمروبن حجر کندی باشد. رجوع به مجمل التواریخ و القصص ص 152 و حارث بن عمروبن حجر کن...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن عمروبن حرام بن عمروبن زیدبن نعمان بن مالک بن ثعلبةبن کعب بن خزرج بن حارث بن خزرج انصاری خزرجی . صحابی است و اب...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن عمروبن عبداﷲبن قیس بن ابی عمروبن ربیعةبن عاصم بن عمروبن زبیدالاصغر. یکی از بزرگان قبیله ٔ بنی زبیدالاصغر است . رجوع ...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن عمروبن غزیه بن ثعلبةبن خنسأبن مبذول بن عمروبن غنم بن مازن بن تیم اﷲبن ثعلبةبن عمروبن الخزرج الانصاری الخزرجی ...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) (مُقاعس ) ابن عمروبن کعب بن سعدبن زیدمناةبن تمیم المنقری التمیمی . رجوع به امتاع الاسماع مقریزی ص 509 شود.
حارث .[ رِ ] (اِخ ) ابن عمروبن مؤمل بن حبیب بن تمیم بن عبداﷲبن قرطبن رزاح بن عدی بن کعب بن لؤی بن غالب قرشی عدوی . صحابی است و ابوعمر...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن عمروبن مزیقیأبن عامر. یکی از ملوک حمیر است و چون شکنجه با آتش را مرسوم کرد او را محرق گفتندی . دو برد او در تاریخ...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن عمرو اسدی . مکنی به ابی ملعب ۞ . صحابی و به کنیت خود معروف است . ابن ماکولا، به تبعیت مرزبانی وابن قانع و ابن م...