حارث
نویسه گردانی:
ḤARṮ
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن غزیة انصاری ، و او را غزیةبن حارث نیز گفته اند. ابن سکن و ابن مندة و بارودی او رادر شمار صحابه آرند و حسن بن سفیان در مسند خود، از طریق اسحاق بن عبداﷲبن ابی فروة، و او بنقل از عبداﷲبن رافع از او روایت کند که گفت از پیغمبر(ص )، بروز فتح مکه شنیدم که فرمود: «لاهجرة بعدالفتح » و «متعةالنساء حرام ثلاث مرات » و ابن سکن گوید این حدیث را یزیدبن خصیفه از عبداﷲبن رافع از غزیةبن حارث روایت کرده است . چنانکه از گفته ٔ ابن عبدالبر در استیعاب ، بر می آید وی در جنگ جمل با علی (ع ) بوده است چه در کتاب مذکور آمده است : هوالقائل یوم الجمل : یا معشرالانصار انصروا امیرالمؤمنین آخراً کما نصرتم رسول اﷲ صلی اﷲعلیه و آله وسلم اولا واﷲ ان الآخرة تشبه بالاولی . الاان الاولی افضلهما» رجوع به استیعاب چ حیدرآباد ج 1 ص 114 و کتاب الاصابة چ مصر سنه ٔ 1323 ج 1 ص 300 شود.
واژه های همانند
۴۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه
حارث آباد. [ رِ ] (اِخ ) قریه ای است در سه فرسخی شمال غربی گاوکان .
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
اصحاب حارث . [ اَ ب ِ رِ ] (اِخ ) پیروان حارث اباضی بودند که پیشوای آنان حارث بن مزید اباضی با اباضیه درباره ٔ قدر بمخالفت برخاست و اباضیه...
رباح بن حارث . [ رَ ح ِ ن ِ رِ ] (اِخ ) ابن عاد عوص بن ارم بنی سام . به روایت خواندمیر جد پدر هود پیغمبر بود. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 1 ...
حارث و حویرث . [ رِ وَ ح ُ َورَ ] (اِخ ) نام دو کوه به ارمینیه است و بالای آن گورستان پادشاهان آن دیار است که با زر و زیور خود دفن شده ان...
ربیعةبن حارث . [ رَ ع َ ت ِ ن ِ رِ ] (اِخ ) ابن عبدالمطلب بن هاشم ، مکنی به ابواروی هاشمی . از صحابه ، و از عموی خود عباس مسن تر بود.زبیر گفته...
ربیعةبن حارث . [ رَ ع َ ت ِ ن ِ رِ ] (اِخ ) ابن مالک ، مکنی به ابوفراس اسلمی ... از اهل الصفة بود. ذهبی این را نوشته ولی در نام پدر وی اشتبا...
ربیعةبن حارث . [ رَ ع َ ت ِ ن ِ رِ ] (اِخ ) ابن نوفل ... بغوی او را در عداد صحابه ٔ حضرت رسول شمرده و گفته است : او در مدینه سکنی داشت . محدث...
حارس . [ رِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از حَرس و حِراسَة. نگهدارنده . نگهدار. نگاهبان . نگهبان . (دهار). رقیب . حافظ. پاسبان . (دهار) (مهذب الاسماء) (غیا...
حارس . [ رِ ] (اِخ ) (آفتاب ) (کوه ...) این نام در سفر داوران 1:35 و دور نیست که در نزدیکی عین شمس یا کفر حارث واقع بوده است . (قاموس کتاب ...