حارث
نویسه گردانی:
ḤARṮ
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن قیس بن عدی بن سعدبن سهم قرشی سهمی . معروف به ابن الغیطلة. ابن خیثمه از طریق نصربن مزاحم از معروف ابن خربود آرد که گفت شرف و بزرگواری ، در جاهلیت ، به ده تن از قریش منتهی گردید و در شمار آنها حارث رانام برده است . او یکی از اشراف قریش در جاهلیت بود و در اموالی که مردم وقف خدایان و یا نذر میکردند حکومت داشت . حارث اسلام آورد و با سه پسر خود، حارث و بشیر و معمر به حبشه مهاجرت کرد، و صاحب عقدالفرید گوید که وی وقعه ٔ بدر را درک کرده است . مقریزی گوید وی از قرشیان دشمن پیغمبر(ص ) است . زبیر و ابن الکلبی گویند که از مستهزئین است و در تجرید برآن افزاید که کسی جز ابوعمرو نگفته است که حارث اسلام آورده است . عسقلانی ، در اصابه ، آرد که ابوعبید و مصعب و طبری و جزآنان نیز او را در گروه مستهزئین آورده اند اما این قول منافاتی با توبة و مهاجرت او به حبشه ندارد. و آیه ٔ «انا کفیناک المستهزئین (قرآن 95/15)» صراحتی درعدم توبه ٔ بعض از آنها ندارد. رجوع به کتاب الاستیعاب چ حیدرآباد ج 1 ص 114 و عقد الفرید چ محمد سعیدالعریان ج 4 ص 261 و 236 و 330 و کتاب الاصابة چ مصر سنه ٔ 1323 ج 1 ص 301 و امتاع الاسماع مقریزی ص 22 شود.
واژه های همانند
۴۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن شعیب عبدی . صحابی و محدث است . نووی در شرح مسلم از صاحب تجرید، آرد که او با وفد عبدالقیس بخدمت پیغمبر (ص ) فرستاده...
حارث . [ رِ] (اِخ ) ابن شهاب از بزرگان معاصر نعمان ابن منذر وحاجب بن زرارة است و در یوم طخفه پیش نعمان بود. رجوع به عقدالفرید چ محمد سعی...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن شهاب طائی . تابعی و محدث است . شیخ طوسی او را در زمره ٔ رجال شیعه آرد و گوید که از علی (ع ) روایت دارد. رجوع به ...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن صباح . تابعی و محدث است . شیخ طوسی او را از رجال شیعه شمرده و گوید از علی (ع ) روایت دارد. رجوع به لسان المیزان ...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن صبیرة (یاضبیرة) ابن سعیدبن سهم بن عمروبن هصیص بن کعب بن لؤی سهمی قرشی . مکنی به ابی وداعة صحابی است . حارث در و...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن صخر. شاعری از عرب است . و او راست :بضرب یُزیل الهام َ عن سَکناتِه کما ذیدَ َعن ماءِالحِیاض الغَرائِب ُ.(البیان والتب...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن صِمَّةبن عمروبن عتیک بن عمروبن عامر ۞ بن مالک بن النجار، مکنی به ابوسعد. وی از بنومبذول ، از قبیله ٔ خزرج و پدر ا...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن ضرار، و بقولی حارث بن ابی ضرار، الخزاعی . ابن عبدالبر، میان این حارث و حارث پدرجویریة فرق گذاشته است ، و ابن فتحون...
حارث . [ رِ ] (اِخ )ابن طفیل بن سنجرة. برادر زاده ٔ رضاعی عائشه است . بیشتر ارباب رجال او را تابعی گفته اند و ابن عبدالبر گوید او صحابی است ....
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن طفیل بن عمرو الدوسی . صحابی است . ابوالفرج اصفهانی گوید طفیل و خاندان او برسولی بخدمت پیغمبر (ص ) رسیدند و اسلام آو...