حارث
نویسه گردانی:
ḤARṮ
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن کعب جاهلی .از معمرین عرب است ، عبدان از او نام می برد و می گویداز احمدبن سیار شنیدم که میگفت وی جاهلی است و صد وشصت سال زندگی کرد و از پندهای نیکوی وی بفرزندان خویش چنین نماید که مسلمانی پذیرفته است . ابن عساکر گوید حارث پیش از بعثت میزیسته است و بصحبت نائل نگردیده است . (کتاب الاصابة چ مصر سنه ٔ 1323 ج 2 ص 72).
واژه های همانند
۴۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
تمنه حارس . [ ] (اِخ ) رجوع به ماده ٔ بعد شود.
حارس السماء. [ رِ سُس ْ س َ ] (اِخ ) و حارِس ُالشَّمال ۞ (فلک ). بقار. نام یکی از صورتهای شمالی . از جمله ٔ ستاره های عواء. || نام دیگر صور...