حارث
نویسه گردانی:
ḤARṮ
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن محمد. محدث است و از ابی الطفیل روایت کند و زافربن سلیمان از طریق حارث از ابی الطفیل آرد که گفت در روز شوری بدرخانه ٔ خود ایستاده بودم ، بانگها بلند شد، علی بن ابیطالب (ع ) را شنیدم که میگفت : «بایعالناس لابی بکر و انا واﷲ اولی بالامر منه و احق به فسمعت و اطعت مخافة ان یرجع الناس کفارا یضرب بعضهم رقاب بعض ثم تابعالناس عمر و انا واﷲ اولی بالامر منه فسمعت و اطعت مخافة ان یضرب بعضهم رقاب بعض ثم انتم تریدون ان تبایعوا عثمان اذن اسمع و اطیعان عمر جعلنی فی خمسة لایعرف لی فضلا علیهم ولا یعرفونه لی کلنا فیه شرع سواء و ایم اﷲ لو اشاء ان اتکلم فثم لا یستطیع عربیهم ولا عجمیهم ردّه نشدتکم باللّه افیکم من اخی رسول اﷲ صلی اﷲ علیه و آله و سلم غیری قالوا لا. قال : نشدتکم باللّه افیکم احد له مثل عمی حمزه ؟ قالوا: اللهم لا. قال : نشدتکم باللّه افیکم احد له اخ مثل اخی جعفر ذی الجناحین الموشی بالجوهر یطیر بهما فی الجنة قالوا: لا. قال : افیکم احد له مثل سبطی الحسن و الحسین سیدی شباب اهل الجنّه ؟ قالوا: لا. قال : افیکم احد له زوجة مثل زوجتی ؟ قالوا: لا. قال افیکم احد کان اقتل لمشرکی قریش عند کل شدیدة تنزل برسول اﷲ صلی اﷲ علیه و آله وسلم منی ؟ قالوا: لا.» عسقلانی گوید: این حدیث درست نیست و حاشا که امیرالمؤمنین چنین گفته باشد. عقیلی از طریق یحیی بن مغیرة نیز این حدیث را روایت کند و گوید حارث و ابی الطفیل مجهول اند و ابن عدی نیز او را مجهول داند. ولی بن حبان او را در زمره ٔ ثقات آرد، عسقلانی گوید: این حدیث را اصلی نباشد و امیرالمؤمنین از چنین گفتاری بر کنار است . رجوع به لسان المیزان چ حیدرآباد ج 2 ص 156 و 157 شود.
واژه های همانند
۴۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن بیبة. مهتر مجاشع، از بنی تمیم ، وی از جلساء و ندماء ملوک بود و فرزدق او رامدح گفته است . رجوع به تاج العروس ، درب ی...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن تبیعالرعینی . صحابی است . عبدالغنی بن سعید بنقل از ابی سعیدبن یونس ، می آورد که حارث برسولی ، بخدمت پیغمبر (ص ) آمد و...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن تمیم (ابو جزة) ابن ابی عمروبن امیَّةبن عبد شمس بن امیَّةالاموی . او از معمرین عرب است ، در جاهلیت و صدر اسلام . واقد...
حارث . [ رِ ](اِخ ) ابن ثابت بن ثعلبةبن زید الانصاری ، صحابیست . و چون ثعلبه را بلقب جدع میخواندند لذا حارث معروف به ابن الجدع شده است . ...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن ثابت بن سعیدبن عدی بن عمروبن امری ٔ القیس ابن مالک الاغربن ثعلبةبن کعب ابن الخزرج بن حارث بن الخزرج الانصاری ....
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن ثابت بن عبداﷲبن سعدبن امری ٔ القیس بن ثعلبةبن کعب ابن الخزرج ، صحابی است . ابن شاهین از شیوخ خود آرد که او در غز...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن ثعلبةبن عمروبن جفنة. سومین ملوک آل جفنه ، از غسانیان عرب و شام . مدت امارت او بیست سال بود. رجوع به مجمل التوا...
حارث .[ رِ ] (اِخ ) ابن ثقف . محدث است . و از محمدبن سیرین روایت دارد و یحیی بن یمان و ابو داود حفری از او روایت کنند. و حفری گوید که حارث ...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن ثوب ، حافظ عبدالغنی مقدسی بغلط نام پدر او را اثوب گفته است و ابن ماکولا قول او را خطا شمرده است . وی تابعی است و...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن ثولاء [ ث ِ ] محدث است و بغلط او را در زمره ٔ صحابه شمرده اند. عسقلانی گوید اینکه محمدبن عبیداﷲبن المهاجر از حارث اب...