حارث
نویسه گردانی:
ḤARṮ
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن محمد المکفوف . محدث است و از ابوبکربن عیاش از معروف بن خربوذ و او از ابی الطفیل و ابوالطفیل از ابوذر آرد که پیغمبر(ص ) فرمود: «لاتزول قدما عبد حتی یسئل عن حبنا اهل البیت و اومی الی علی ّ.» عسقلانی گوید این خبر اصل ندارد و نیز گوید که ابوبکر باغندی ، از یعقوب بن اسحاق طوسی هم خبر مزبور را از حارث روایت کرده است . حارث از جلدبن السری از ابی اسحاق از ابی الاحوص از عبداﷲ روایت کند که پیغمبر(ص ) فرمود: «لاالفین احدکم یتغنی و یدع ان یقراء سورة البقرة.» عسقلانی گوید جلد ثقه است . رجوع به لسان المیزان چ حیدرآباد ج 2 ص 159 شود.
واژه های همانند
۴۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن مالک انصاری .صحابی است و ابن مبارک از معمر و او از صالح بن مسمار آرد که پیغمبر(ص ) حارث را فرمود: «یا حارث بن مالک ...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن مالک طائی . از بزرگان عرب صدر اسلام . وی زمان پیغمبر(ص ) را درک کرد. ابن وثیمه آرد که او یکی از کسانی است که در...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن محمد. مکنی به ابی حبیب . تابعی است .
حارث . [ رِ ](اِخ ) ابن محمد. یکی از سرداران حجاج بن یوسف است .
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن محمد. محدث است و از ابی مصعب روایت دارد وابواحمد ابراهیم بن اسحاق بن ابراهیم از او روایت کند. رجوع به لسان المیزا...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن محمد. محدث است و از ابی الطفیل روایت کند و زافربن سلیمان از طریق حارث از ابی الطفیل آرد که گفت در روز شوری بدرخا...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن محمدبن ابی اسامة التمیمی . حافظ و محدث و صاحب مسنداست . ابوالعباس نباتی در آنجا که او را در شمار مشیخة قاسم بن اصبغ آ...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن محمدبن نعمان ابومحمدبن ابی جعفر بجلی کوفی . پدر او معروف به شیطان الطاق (مؤمن الطاق ) است . حارث یکی از ائمه ٔ ع...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن محمر ظِهری تابعی است .
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن محمد العری (؟) محدث است و از اسماعیل بن ابی حکیم روایت کند. رجوع به سیره ٔ عمربن عبدالعزیز تألیف ابن الجوزی ص ...