حارث
نویسه گردانی:
ḤARṮ
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن مرةبن دودان النفیلی . از بزرگان صدر اسلام است و زمان پیغمبر (ص ) رادرک کرده وثیمه او را یکی از کسانی داند که در جنگ رده بودند و موعظتی که بنی عامر را بدان وعظ کرده است ، از او نقل کند که قسمتی از آن در ذیل نقل میشود:
بنی عامر ان تنصروا اﷲ تنصروا
و ان تنصبوا اﷲ والدین تخذلوا
و ان تهزموا لاینجکم منه مهرب
و ان تثبتوا للقوم واﷲ تقتلوا.
رجوع به کتاب الاصابة چ مصر سنه ٔ 1323 ج 2 ص 55 شود.
واژه های همانند
۴۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن عمروبن ثعلبة، و بعضی گفته اند حارث بن عمروبن حارث بن ایاس بن عمروبن سهم بن نضلةبن غنم بن ثعلبةبن معن بن مالک بن ...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن عمروبن حجر الکندی معروف به مقصور و آکل المرار یکی از ملوک کنده و هیجدهمین از ملوک معد و مادر او ام ایاس دختر عوف...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن عمروبن حجر. شاید همان حارث بن عمروبن حجر کندی باشد. رجوع به مجمل التواریخ و القصص ص 152 و حارث بن عمروبن حجر کن...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن عمروبن حرام بن عمروبن زیدبن نعمان بن مالک بن ثعلبةبن کعب بن خزرج بن حارث بن خزرج انصاری خزرجی . صحابی است و اب...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن عمروبن عبداﷲبن قیس بن ابی عمروبن ربیعةبن عاصم بن عمروبن زبیدالاصغر. یکی از بزرگان قبیله ٔ بنی زبیدالاصغر است . رجوع ...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن عمروبن غزیه بن ثعلبةبن خنسأبن مبذول بن عمروبن غنم بن مازن بن تیم اﷲبن ثعلبةبن عمروبن الخزرج الانصاری الخزرجی ...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) (مُقاعس ) ابن عمروبن کعب بن سعدبن زیدمناةبن تمیم المنقری التمیمی . رجوع به امتاع الاسماع مقریزی ص 509 شود.
حارث .[ رِ ] (اِخ ) ابن عمروبن مؤمل بن حبیب بن تمیم بن عبداﷲبن قرطبن رزاح بن عدی بن کعب بن لؤی بن غالب قرشی عدوی . صحابی است و ابوعمر...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن عمروبن مزیقیأبن عامر. یکی از ملوک حمیر است و چون شکنجه با آتش را مرسوم کرد او را محرق گفتندی . دو برد او در تاریخ...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن عمرو اسدی . مکنی به ابی ملعب ۞ . صحابی و به کنیت خود معروف است . ابن ماکولا، به تبعیت مرزبانی وابن قانع و ابن م...