حارث
نویسه گردانی:
ḤARṮ
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن نبهان . مولی حمزةبن عبدالمطلب . مورخین گویند نبهان غلام حمزه مردی شجاع بود و دو سال پس از شهادت حمزه وفات یافت و پسرش حارث به علی (ع ) پیوست و پس از وی با حسن و آنگاه با حسین علیهماالسلام بود و از مدینه با حسین (ع ) بمکه و کربلا رفت و در عاشوراء کشته شد. (تنقیح المقال ج 1 ص 248).
واژه های همانند
۴۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن عیینة حمصی .محدث است و از عبدالرحمن بن سلمه روایت دارد. صاحب لسان المیزان او را مجهول شمرده و گوید ابن حبان او ر...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن غزوان . یکی از بنی زیدبن عمروبن غنم بن تغلب ،معروف به نابغه ٔ تغلبی . او راست :هجرت أمامة هجراً طویلاوما کان هجرک ...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن غزیة انصاری ، و او را غزیةبن حارث نیز گفته اند. ابن سکن و ابن مندة و بارودی او رادر شمار صحابه آرند و حسن بن سفیان ...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن غسان . محدث است . و از ابن عمران جونی روایت دارد. صاحب لسان المیزان گوید مجهول است و سپس آرد که عقیلی او را بصر...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن غصین . محدث است . و شیخ طوسی او را در رجال شیعه آورده است و نام و نسب او را چنین ذکر کرده :«حارث بن غصین بن هنب ...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن غُطَیف کندی سکونی شامی . بعضی او را غطیف ، و یا عضیف ،بن حارث گفته اند. کنیت او ابوغطیف است . ابن صالح و ابن سکن ...
حارث . [رِ ] (اِخ ) ابن فروةبن الشیطان بن خدیج بن امری ٔ القیس بن حارث بن معاویةبن حارث بن معاویةبن ثور کندی . ابن الکلبی و ابن سعد و طبری ...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن فضل مدنی . شیخ طوسی در رجال خود وی را از اصحاب سجاد علی بن الحسین (ع ) شمرده است . ظاهراً امامی لیکن مجهول الحال ...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن قراد. یکی از بزرگان عرب جاهلیت . در یوم زَرود که خزیمةبن طارق اسیر گردید و برسر اسارت او میان انیف بن جبلة الضبی ...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن قموم البهزی از شجعان و سواران عرب است در صدر اسلام . حارث زمان پیغمبر (ص ) را درک کرده است و با سعدبن ابی وقاص ...