حارث
نویسه گردانی:
ḤARṮ
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن نصرالسهمی و یا حارث بن سهم بصری . صحابی است ، و زبیربن بکار، در الموفقیات ، از طریق محمدبن اسحاق از او شعری در باب قصه ٔ سقیفه ٔ بنی ساعده در مورد انصار آرد:
یا لقومی لخفة الاحلام
و انتظاری لزلة الاقدام
قبل کانوا من الدعاة الی اللَّ
-ه و کانوا ازمة الاسلام
ان ذا الامر دوننا لقریش
و قریش هم ذووالاحلام .
وثیمة گوید چون مهاجرین و انصار در باب خلافت بنزاع برخاستند حارث بن النضرالانصاری برخاست و خطاب بقوم خود شعری گفت ، و بیت اول و سوم شعر مذکور را بعلاوه این بیت آرد:
فاتقوااﷲ معشرالاوس والخز
رج واخشوا عواقب الایام .
و شعر دیگری در باب امیری خالدبن ولید در جنگ ردّه ، در یمامه از او ذکر کند، و چنانکه گذشت ، آنچه را که وثیمه در باب نام پدر و نسبت حارث آرد با آنچه که زبیربن بکار گفته است ، اختلاف دارد واﷲ اعلم بالصواب . رجوع بکتاب الاصابة چ مصر سنه ٔ 1323 ج 1 ص 305 شود.
واژه های همانند
۴۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۴ ثانیه
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن سعید. مکنی به ابی محمد. تابعی است .
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن ابی العلاء سعیدبن حمدان تغلبی همدانی . مکنی بابی فراس . رجوع به ابوفراس حارث بن ابی العلاء... شود.
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن سعید کذاب و بعضی نام او را حارث بن عبدالرحمن بن سعدالمثنی گفته اند، وی از مردم دمشق مولی ابی الجلاس العبدری القرش...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن سعیدبن قیس بن حارث بن شیبان بن فاتک بن معاویة الاکرمین الکندی . صحابی است . ابن شاهین بنقل از ابن الکلبی و طبری ...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن سفیان محدث است و از بعض تابعین روایت دارد. ازدی او را در زمره ٔ ضعفا شمرده است ، و یحیی بن معین گوید که او ثقه ن...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن سفیان بن عبدالاسد مخزومی ، محدث است . زبیربن بکار گوید وی برادرزاده ٔ ابی سلمةبن عبدالاسد است . رجوع به کتاب الاصابة ...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن سفیان بن معمربن حبیب بن وهب بن حذافةبن جمع قرشی سهمی . صحابی است و با پدر خود از هجرت حبشه باز گشت . رجوع به کتاب...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن سلمان رملی . مکنی به ابوسلیمان . محدث است . و از عراقیان روایت کند او نبسه ٔ عقبةبن علقمة است . ابوزرعه و علی بن دا...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن سلمة العجلانی صحابی است ، ابن اسحاق گوید او درک غزوه ٔ احد کرد و ابن مندة گوید روایتی از وی شنیده نشده است . رجوع ...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن سلیل الاسدی . او حلیف علقمة ابن خصفة الطائی است ودر پیری الزبا، دختر علقمة، رابزنی کرد و او را قصه ای است که منشاء ...