حارث
نویسه گردانی:
ḤARṮ
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن وعلة. از بزرگان و شرفاء عرب و از فرزندان حارث است حصین بن المنذربن الحارث بن وعلة که در وقعه ٔ صفین با علی (ع ) بود و رایت قبیله ٔ ربیعه داشت و علی (ع ) درباره ٔ او فرمود:
لمن رایة سوداء یخفق ظلّها
اذا قیل قدمها حصین تقدما.
رجوع به عقدالفرید چ محمد سعید العریان ج 3 ص 311 شود.
واژه های همانند
۴۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن محمد کوفی . شیخ طوسی در رجال خود وی را در عداد اصحاب صادق (ع ) شمرده است . (تنقیح المقال ج 1 ص 247).
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن محمد المکفوف . محدث است و از ابوبکربن عیاش از معروف بن خربوذ و او از ابی الطفیل و ابوالطفیل از ابوذر آرد که پیغمبر(ص...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن مخاشن . صحابی است . ابوعمر گوید اسماعیل قاضی ، بنقل ازعلی بن المدینی ، او را از مهاجرین داند. مدفن او ببصره است . رجو...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن مخلد انصاری زرقی . بواسطه ٔ ارسال حدیثی ، ابن شاهین او را از صحابه شمارد و از طریق سهیل بن ابی صالح ، و سهیل بنقل ا...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن مرةبن ذهل بن شیبان . از بزرگان عرب است در جاهلیت و در یوم النهی سالاری بنی شیبان داشت و در یوم الذنائب که بنی ...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن مرةبن دودان النفیلی . از بزرگان صدر اسلام است و زمان پیغمبر (ص ) رادرک کرده وثیمه او را یکی از کسانی داند که در ...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن مرة الجهنی . از دلاوران صحابه است . سیف در فتوح از او نام برد و گوید آنگاه که خالدبن ولید در زمان ابوبکر، به عراق ...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن مره ٔ حنفی مکنی به ابی مرّة. محدث است .
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن مرة العبدی از سرداران و غزاة صدر اسلام و اصحاب علی (ع ) است . وی در سال 39 هَ . ق . بغزو بلاد سند رفت و پیوسته بدین ...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن مرطبن سفیان بن مجاشع. از بزرگان عرب است بجاهلیت و در یوم طخفة حاجب ابن زراره از نعمان در خواست که رفادت حارث ...