اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حارث

نویسه گردانی: ḤARṮ
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن یزیدبن انیسه (و یا به قول ابی حاتم و عبدالرحمن بن قاسم ، ابی انیسه ) از بنی معیص بن عامربن لؤی القرشی العامری . پیش از اسلام آوردن او، مسلمین از زحمت وی در مکه آسوده نبودند. عبدالرحمن بن قاسم گوید حارث در بند کردن عیاش بن ابی ربیعة کمک کرده و عیاش سوگند خورد که اگر تواند او را بکشد. ابن جریر از طریق بن جریج از عیاش از عکرمة روایت کندکه حارث بن انیسه با ابوجهل ، عیاش بن ربیعة را آزاری دادند و عیاش قسم یاد کرد که حارث را بکشد. هنگامی که صحابه هجرت کردند حارث اسلام آورد و گروهی از اسلام او خبر نداشتند و او با مهاجرین نبود تا بنزدیک حسرةرسید، عیاش او را بدید و پنداشت که هنوز مشرک است وی را بکشت . ابن اسحاق در سیرة آرد که عبدالرحمن بن حارث بن عبداﷲبن عیاش گوید قاسم بن محمد مرا گفت که آیه ٔ: «و ما کان لمؤمن ان یقتل مومنا الاخطئاً (قرآن 92/4)» در باب جد تو عیاش ، و حارث بن زید (ظ:یزید) نازل شده است از سیاق عبارت بعض رواة در باب حارث چنان می نماید که او بعد از اسلام آوردن بخدمت پیغمبر(ص ) رسیدو شرف صحبت یافت و سپس مهاجرت کرد و بدست عیاش کشته شد و از این روایت باید او را در زمره ٔ صحابه شمرد.ابن ابی حاتم در الجرح والتعدیل آرد که حارث بن یزیدبن ابی انیسه همان است که بعد از آمدن او بمدینه ، پس از وقعه ٔ احد، ۞ بدست عیاش بن ابی ربیعه ، به بقیع، کشته شد. ابن عبدالبر از حارث در دو جا سخن گوید و در جائی نام پدر وی را «یزید» و در جای دیگر «زید» آرد و از این روی دو حارث تو هم کرده است . رجوع به کتاب الاصابة چ مصر سنه ٔ 1323 ج 1 ص 308 و ص 309 و استیعاب چ حیدرآباد ج 1 ص 116 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن قیس اسدی و او را قیس بن حارث بن حذاف اسدی نیز گفته اند. و «حارث »بن قیس که قول جمهوراست اصح می نماید. حارث از ص...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن قیس اعور. ابن طاوس «در تحریر طاوسی » گوید: حرث بن قیس فقیهی جلیل بود. در خلاصه ٔ علامه و رجال کشی نیز نام وی آمد...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن قیس الجهضمی جاحظ از او داستانی نقل کند رجوع به البیان والتبیین ج 2 ص 53 شود.
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن قیس فهری صحابی است . رجوع به حارث بن عبد قیس شود.
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن قیس کندی . یکی از شعراء مخضرمی و دعبل بن علی ، در طبقات الشعراء ذکر اوآورده . و شعری از قصیده ٔ تائیه ٔ وی ثبت کرده ...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن کرز. صحابی است . عبدالصمدبن سعید او را از آن گروه از صحابه شمرد که به حمص سکنی گزیدند و گوید مهاجربن حبیب از او ر...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن کعب . نام یکی از اجداد عرب جاهلیت . رجوع به بنی الحارث بن کعب و رجوع به عیون الاخبار ج 4 ص 226 شود.
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن کعب . ابن مندة از علی بن سعید عسکری آرد که حارث همان اسلع اعرجی صحابی است و عسقلانی گویدگمان کنم که این درست ...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن کعب بن سعدبن زید مناة. یکی از بزرگان عرب جاهلی ،آنگاه که قسمتی از قبایل بنی سعدبن زید مناة و بعضی از قبایل بنی ع...
حارث . [ رِ] (اِخ ) ابن کعب بن عمروبن عوف بن مبذول بن عمروبن غنم بن مازن بن النجار الانصاری النجاری المازنی . ابن الکلبی گوید وی صحابی ا...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.