حارث
نویسه گردانی:
ḤARṮ
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن یزید. از کسانی است که بعد از پیغمبر(ص ) فتوحات را درک کرده است . سیف از او در فتوح سخن گوید و از عمر روایت کند که به سعدبن ابی وقاص نوشت عمروبن مالک بن عتبةبن وهیب را بسالاری لشکر بگمار و او را برای محاصره ٔ هیت فرست . عمرو برفت وهیت را محاصره کرد و حارث را بر نیمی از لشکر سالاری داد و خود بسوی قرقیسیاء رفت ابن فتحون این مطلب را استدراک کرده است . عسقلانی گوید چون در آن زمان امارت جز بصحابه ندادندی باید حارث را از صحابه شمرد. رجوع به الاصابة چ مصر سنه ٔ 1323 ج 1 ص 309 شود.
واژه های همانند
۴۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن معاویة الحارثی . جد عیسی بن شبیب . وی از جانب سلم بن زیاد بخراسان شد تا راه حکومت آنجا را برای سلم هموار ساخت و سپ...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن معاویة سکونی . صحابی و حلیف بنی هاشم است . حارث در ایام صلح امام حسن (ع ) و معاویة در کوفه درگذشت . رجوع بکتاب الا...
حارث .[ رِ ] (اِخ ) ابن معاویةالکندی . در صحبت او اختلاف است . گروهی چون ابن مندة و ابو نعیم او را از صحابه شمرند. ابن سعد و ابوزرعة دمشقی ا...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) (یا ابوسعید رافع و یا اوس ) ابن المُعَلّی بن نفیعبن المُعَلّی بن لوذان بن خالدبن زیدبن ثعلبةالزرقی الانصاری . بقول صاحب ...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن معمربن حبیب بن وهب بن حذافةبن جمح الجمحی . وی صحابی و جد حارث ابن حاطب مذکور است . ابوالاسود، بنقل از عروة، او را ...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن مغیرة. رجوع به ابی الجودی در ذیل لغت نامه شود.
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن مغیرةالنضری ۞ البصری . محدث است و از امام محمد باقر(ع ) و برادر او زیدبن علی و جعفربن محمد الصادق علیهماالسلام رو...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن منصور. محدث است . بدو واسطه از ابن الحنفیة در باب جواز فروش مصاحف روایت کند. رجوع به ص 175 کتاب المصاحف ابن ابی...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن منصور. مکنی به ابی منصور. تابعی و محدث است .
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن مینا. محدث و از بزرگان عرب صدر اسلام . وی زمان پیغمبر(ص ) را درک کرده . حارث از عمر روایت دارد. بخاری در تاریخ خود ...