اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حاسب

نویسه گردانی: ḤASB
حاسب . [ س ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از حساب . شمارنده . شمارکننده . شمارگر. شمارگیر. (مهذب الاسماء). محاسب . سمعانی گوید: «بفتح الحاء والسین المهملتین و فی آخرها الباء المعجمة بواحدة. هذه اللفظة لمن یعرف الحسبان ...» ج ، حَسَبة، حُسّاب ، حاسبون ، حاسبین : ثم رُدّواالی اﷲ مولاهم الحق اَلا له الحکم و هو اسرع الحاسبین .(قرآن 62/6). و نضع الموازین َ القسط لیوم القیامة فلا تُظلم نفس ٌ شیئاً و ان کان مثقال حَبّة من خردل اتینا بها و کفی بنا حاسبین . (قرآن 47/21). || احسب الحاسبین ؛ شمارگرتر شمارگران . باری تعالی .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
حبش حاسب . [ ح َ ب َ ش ِ س ِ ] (اِخ ) احمدبن عبداﷲ مروزی . رجوع به حبش بن عبداﷲ مروزی شود.
حسین حاسب . [ ح ُ س َ ن ِ س ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبدالواحدبن الونی ۞ بغدادی ضریر فرضی مکنی به ابوعبداﷲ حاسب . درگذشته در بغداد در 4 ذیحجه...
حسین حاسب . [ ح ُ س َ س ِ ] (اِخ ) رجوع به حسین هرمزی شود.
اصطخری حاسب . [ اِ طَ ی ِ س ِ ] (اِخ ) او راست : کتاب الجامع فی الحساب . کتاب شرح ابی کامل در جبر. (ابن الندیم ).
ابوبرزه ٔ حاسب . [ اَ بو ب َ زَ ی ِ س ِ ] (اِخ ) فضل بن محمدبن عبدالحمیدبن ترک بن واسع الختلی . از حُسّاب و اصحاب عدد. وفات وی به بغداد به س...
حاصب . [ ص ِ ] (ع ص ، اِ) نعت فاعلی از حصب . || باد سخت که سنگ ریزه و خاک بردارد. باد سنگ باران . باد که سنگ آرد. بادی که سنگ ریزه پاش...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.