حافظ. [ ف ِ ] (اِخ ) جمال  (جلال الدین ) محمود.ازجمله ٔ مشایخ  خانقاه  اخلاصیة و خطیب  و حافظ و محراب خوان  آنجا. و نیز یکی  از خوشنویسان  زمان . او راست :
مسیح  اگر شنود یک  تکلم  از دهنش 
دگر ز شرم  نباشد مجال  دم  زدنش .
(ترجمه ٔ مجالس النفائس  ص  275).
امیر علیشیر صاحب  ترجمه  را در ص  
98 همان  کتاب  بنام  جمال الدین  یاد کرده است .