حالس
نویسه گردانی:
ḤALS
حالس . [ ل ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از حلس . || (اِ) یکی از خطهای نوعی بازی کودکان عرب ، و آن چنان باشد که از خط پنج خانه بر زمین کشند و در هر خانه پنج پشکل جمع کنند و در میان آن پنج خانه ٔ دیگر خالی باشد و آن پشکل ها را به آن خانه ها نهند و این بازی را حوالس و هر خط آنرا حالس گویند. (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
هالس . [ل ِ ] (ع ص ) لاغر. سبک اندام . واحدالهوالس . (از اقرب الموارد) (المنجد) (منتهی الارب ). رجوع به هوالس شود.
هالس . (اِخ ) ۞ استفن . کشیش فیزیولوژیست و شیمی دان وکاشف معروف انگلیسی در سال 1677 م . در بکسبورن کنت ۞ متولد شد. ابتدا در یک کالج مذه...